مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروشمدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش

بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش بهزاد حسین عباسی دوره فروش آموزش فروش

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس بازرایابی

استاد فروشندگی مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی تدریس فروشندگی
مدرس فروش استاد فروش

مدرس فروش استاد فروش آموزش بازاریابی

مدرس فروشندگی استاد فروشندگی آموزش فروشندگی

آموزش فروشندگی آموزش بازاریابی

آموزش فروش آموزش فروشندگی

مدرس فروش مدرس مارکتینگ

مدرس فروش مدرس فروشندگی

يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۲ ب.ظ

۰

فروشندگان حرفه ای 

خوب همانطور که گفته بودم بحث فروشندگان حرفه ای را با هم با بازگو کردن چند اتفاق واقعی ادامه می دهیم تا بدانیم چه چیزهای دیگری می تواند ما را به یک فروشنده حرفه ای تبدیل کند.

 آموزش فروشنده حرفه ای  مدرس فروشنده حرفه ای  تدریس فروشنده

استاد فروش
داستان پنجم:
روزی از طرف کارفرمای خود برای مذاکره برای خرید یک محصول ساختمانی با یک شرکت وارد مذاکره شده بودم. طرف مذاکره کننده من شخصی بسیار چاق بود و صدای بسیار کلفتی داشت. توجه من بطور ناخودآگاه به ظاهر و نحوه صحبت کردن او جلب شده بود و چندان به توضیح ایشان در مورد خصوصیات محصول توجهی نداشتم.
بنظر من فروشندگان می بایست به ظاهر خود بسیار اهمیت بدهند. یک فروشنده با اندامی متناسب و لباسی شیک و صدایی شیوا را در ذهن تصور کنید!! بنظر من وی قبل از مذاکره نیمی از راه را پیموده و توجه مشتری را به خود جلب کرده است. سعی کنید اندامی متناسب داشته باشید و به کلاسهای فن بیان بروید تا صدایی گیرا و رسا داشته باشید و با علم زبان بدن آشنا شوید و حتما سعی کنید برای همیشه سه ماده سمی خطرناک یعنی نمک، شکر و قند را از زندگی خود حذف نمایید و نتیجه اعجاب انگیز آن را ببینید.

 

داستان ششم:
روزی فروشنده ای که قصد فروش چیلر به شرکت ما را داشت وارد دفتر ما شد. او با مجموعه کاملی از کاتالوگهای مربوط به محصول آمده بود. شرکتی که من در آن مشغول بکار بودم کار فروش انحصاری ملک انجام می داد و آن فروشنده تصور می کرد که ما خود سازنده در حوزه صنعت ساختمان هستیم. به عبارت بهتر می توان گفت که راه را کاملا اشتباه آمده بود.
فروشندگان باید قبل از ملاقات با مشتری اطلاعات کاملی از وی بدست بیاورند. اینترنت، روزنامه ها و حتی کارمندان شرکت مشتری همه و همه می توانند به شما اطلاعات کاملی در مورد مدیرشان بدهند. مشتری بسیار خوشحال می شود که شما اطلاعات زیادی در مورد او داشته باشید و حتی درباره وی تعاریفی نیز در میان صحبتتان بکنید. هیچ انسانی از تعریف راجع به خود نیست که خشنود نشود. بنظر من مدیران فروش نیز می توانند با تیز هوشی این ابزار را در اختیار فروشندگان خود قرار دهند.

    مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir



داستان هفتم:
در طول مدت زیادی که کار مشاوره انجام می دهم بارها و بارها در دام جلسات بی خاصیت گرفتار شدم. مثلا از فلان شرکت تماس می گیرند و مدیر فروش شرکت که از روی سایت شماره مرا برداشته است و در بسیار از اوقات در کار خود دچار مشکل شده است با من تماس می گیرد و یک قرار جلسه می گذارد. وقتی به دفتر آن شرکت مراجعه می کنم می بینم همان مدیر فروش و شاید یکی دیگر از کارمندان فروش در جلسه نشسته اند و از من بعنوان مثال تقاضای کمپین بازاریابی می کنند. وقتی از آنها سئوال می کنم که مدیرتان در جریان است؟ و یا بودجه مورد نظر برای تبلیغات چقدر است؟ پاسخ می دهند که در واقع ما هنوز با مدیرمان در این مورد صحبت نکردیم و اصلا نمی دانیم عکس العمل وی چه خواهد بود و من تازه انجا می فهمم که اصلا با فرد تصمیم گیر اصلی جلسه ندارم و در واقع وقت خود را تلف کرده ام.
لطفا سعی کنید حتما با کسانی که در شرکت مشتری تصمیم گیرنده هستند و آنها فقط می توانند تصمیم به خرید بگیرند ملاقات کنید در غیر اینصورت وقت خود را تلف کرده اید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی