مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروشمدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش

بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش بهزاد حسین عباسی دوره فروش آموزش فروش

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس بازرایابی

استاد فروشندگی مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی تدریس فروشندگی
مدرس فروش استاد فروش

مدرس فروش استاد فروش آموزش بازاریابی

مدرس فروشندگی استاد فروشندگی آموزش فروشندگی

آموزش فروشندگی آموزش بازاریابی

آموزش فروش آموزش فروشندگی

مدرس فروش مدرس مارکتینگ

مدرس فروش مدرس فروشندگی

آخرین مطالب

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد فروش» ثبت شده است

تعریف فروش از نظر تام هاپکینز

تعریف فروش از نظر تام هاپکینز    مدرس فروش   استاد فروش 

مدرس فروش

فروشندگی حرفه ای است پیچیده و قابل تامل. موفقیت در این حرفه در گروی برخورداری از مهارت فنی و تخصصی و مهارت برقراری ارتباط و تعامل با دیگران می باشد. برخلاف تفکرات رایج، فروشندگی، مجبور ساختن مشتری به خرید نیست. فروشنده حلقه ارتباطی زنجیره سازمان با مشتری است. فروشنده کسی است که نیاز مشتری را درک نموده، به منظور انتخاب صحیح، مشتری را صادقانه راهنمایی نماید و سرانجام قادر باشد توافق و اعتماد مشتری را برای خرید، جلب نماید. (باترا، راه های ساده برای شغل شریف فروشندگی)

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


با ما تماس بگیرید 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09121724677

09128724677

behzadabbasi.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۵
مدرس بازاریابی مدرس فروش

بازاریابی نوین|متد های علمی و عملی فروش



جدید ترین متد های فروش و بازاریابی

چگونه طوفان فکری ایجاد کنیم ؟

چگونه طوفان فکری ایجاد کنیم   مدرس فروش   استاد فروش

مدرس فروشندگی

روش طوفان فکری یک ابزار شناخته شده است که به شما در ایجاد راه حل های خلاقانه برای یک مسأله کمک می­کند . روش طوفان فکری به ویژه هنگامی بسیار مفید است که شما بخواهید سنت­ شکنی کنید و الگوهای تفکر تثبیت شده را تغییر دهید طوری که بتوانید به روشی نو به همه چیز بنگرید . همچنین به شما کمک می­کند بر بسیاری از مسائلی فائق آئید که حل گروهی مسأله را به یک پروسه­ ی بی نتیجه و نارضایت­بخش تبدیل می کنند . اگر تیم شما از این روش استفاده کند می­توانید از انواع تجارب اعضای تیم بهره بگیرید و در حل مسأله از آن استفاده نمائید . با این کار ، ایده­ های بسیاری بدست می­آید یعنی شما می­توانید راه حل های بهتری برای مسأله­ ای که با آن روبرو هستید بدست آورید . همچنین روش طوفان فکری به شما کمک می­کند از اعضای تیم برای راه حلی که در نهایت انتخاب می­شود  نظر بخواهید (راه حلهایی که آنها خود ارائه داده­ اند.) دیگر اینکه از آنجا که روش طوفان فکری جالب است به اعضای تیم کمک می­کند با یکدیگر متحد شوند و در محیطی مثبت و پر ثمر مشکلات را حل کنند .


چرا از روش طوفان فکری استفاده می­کنیم ؟

حل گروهی مسأله به روش قدیمی با مشکلات بسیار همراه است . افراد گروه که اعتماد به نفس بالایی دارند بر اعضای ضعیف­تر گروه مسلط میشوند و اعضایی که اعتماد به نفس پائینی دارند ، از اینکه به خاطر بیان آزادانه­ ی ایده­ هایشان مورد استهزاء قرار گیرند می­ترسند . برخی نیز برای مطابقت داشتن با نظرات گروه تحت فشار قرار می­گیرند و یا به دلیل احترامی که برای افراد برتر و مسئول قائلند ، خود را کنار می­کشند . به این صورت روش گروهی حل مشکل اغلب بی نتیجه و غیر مؤثر خواهد بود .


در مقابل روش طوفان فکری محیطی آزاد فراهم می­سازد که در آن همه تشویق می­شوند شرکت کنند و نظر بدهند. نظرات متفاوت مورد استقبال قرار می­گیرند و بسیاری از مشکلات حل گروهی مسئله رفع خواهد شد. از همه­ ی شرکت کننده­ ها خواسته می­شود به طور کامل و عادلانه نظر دهند و افراد آزادند انواع راه حل­های جدید و خلاقانه را برای مسائلی که با آنها مواجه­ اند طرح کنند .


روش طوفان فکری:

شیوه­ ی اولیه برای روش طوفان فکری توسط مدیر شرکت تبلیغاتی مادیسون اونیو، « آدکس اسبورن » در دهه­ ی ۱۹۵۰ ابداع شد . از آن زمان محققان بسیاری به این تکنیک پرداختند و مشکلاتی را در آن شناسایی کردند.


مراحل ذکر شده در اینجا آن تحقیقات را مد نظر قرار داده است  یعنی شیوه­ ی گفته شده کمی متفاوت با شیوه­ ی اصلی است که توسط اسبورن ابداع شد .


طوفان فکری چیست؟

روش طوفان فکری، ادغام یک شیوه­ ی غیر رسمی و راحت با تفکر خلاق برای حل مسأله است . ابتدا از افراد خواسته می­شود به نظرات و اندیشه­ هایی برسند که حتی ممکن است در ابتدا کمی غیر عاقلانه به نظر آیند . هدف این است که برخی از این ایده­ ها را بتوان به صورت راه حل­های خلاقانه ارائه داد تا مشکل را حل کرد ، یا به ایده­ های بیشتر و جدیدتری رسید . در این شیوه هدف این است که همه­ ی افراد شرکت داشته باشند و برای این کار برای افراد انگیزه ایجاد می­شود تا راه های تفکر معمولی خود را کنار بگذارند .


بنابراین در حین جلسات روش طوفان فکری نباید از ایده­ ها انتقاد شود . شما سعی کنید احتمالات را در نظر بگیرید و فرضیات غلط در مورد محدودیت­های مشکل را از میان بردارید . قضاوتها و آنالیز در این مرحله مانع از ایده­ سازی خواهد شد . فقط در پایان جلسه­ ی طوفان فکری می­توان به ارزیابی نظرات پرداخت یعنی زمانی که با استفاده از روشهای قراردادی ، راه حلهایی یافت شده است .


طوفان فکری فردی:

اگرچه روش طوفان فکری در ایده­ سازی اغلب مؤثرتر از روش معمولی حل مشکل توسط گروه است ولی مطالعات بسیار ثابت کرده که وقتی افراد به تنهایی از روش طوفان فکری استفاده کنند ایده ­های بیشتر و باکیفیت تری به دست می آورند تا زمانی که گروهی از افراد به طوفان فکری بپردازند.


شاید دلیل آن این باشد که در گروه ها ، افراد همیشه نمی­توانند از اصول و قواعد روش طوفان فکری پیروی کنند و رفتارهای بد در گروه به صورت پنهان وجود دارد . ولی دلیل اصلی این است که افراد به نظرات دیگران بیشتر توجه می­کنند و خود ایده­ ای طرح نمی­کنند ( همه منتظرند دیگران نظر دهند ) و یا وقتی منتظرند نوبت آنان شود که صحبت کنند ، این ایده ­ها را فراموش می­کنند.


وقتی شما  به تنهایی به طوفان فکری می پردازید ایده های متنوع تری به فکرتان میرسد. تا زمانی که در یک گروه نباشید، شما نگران نظرات و ایده­ های افراد دیگر نخواهید بود و بنابراین می­توانید آزادانه نظرات جدیدی را ارائه دهید . برای مثال ممکن است ایده­ ای که تردید داشتید آن را در یک گروه مطرح کنید ، در یک طوفان فکری فردی ، به ایده ای استثنایی وخارق العاده تبدیل شود . همچنین مجبور نیستید صبر کنید دیگران ساکت شوند تا شما ایده­ های خود را مطرح کنید .


اما وقتی به تنهایی به طوفان فکری می پردازید، شاید نتوانید به اندازه کافی ایده­ را پرورش دهید زیرا تجربه دیگر اعضای گروه را ندارید که کمکتان کند.


طوفان فکری گروهی :

روش طوفان فکری گروهی برای به کار گرفتن تجارب و خلاقیت همه­ ی اعضای گروه در مورد یک مسأله بسیار مؤثر است .هنگامی که  اعضای گروه در سطح یک ایده گیر می کنند ، خلاقیت و تجربه­ ی یک عضو دیگر میتواند آن ایده را یک پله بالاتر ببرد. بنابراین روش طوفان فکری گروهی ایده­ های عمیقتری را در مقایسه با روش طوفان فکری فردی پدید خواهد آورد .


مزیت دیگر روش طوفان فکری گروهی این است که به افراد دخیل کمک می­کند احساس کنند در راه حل نهایی نقش داشته­ اند و به افراد یادآوری می­شود که اشخاص دیگر نیز می توانند ایده­ های خلاقانه­ ای طرح کنند.


دیگر اینکه ، روش طوفان فکری سرگرم کننده و جالب است و یک راه عالی برای ساختن تیم است !


روش طوفان فکری در یک گروه ممکن است برای افراد با خطراتی همراه باشد . پیشنهادات با ارزش ولی عجیب در نگاه اول ممکن است احمقانه به نظر برسند . به همین دلیل لازم است همه ­ی جلسات را به دقت مدیریت کنید طوری که ایده­ ای از دست نرود و مشکلات معمول در حل مسأله گروهی خلاقیت را نابود نسازد .


چگونه می­توان از این ابزار استفاده کرد ؟

شما غالباً می­توانید با ادغام طوفان فکری فردی و گروهی به بهترین نتایج برسید و با مدیریت دقیق این فرآیند و پیروی از قوانینی که در اینجا گفته می شود بهترین نتایج را به دست آورید. به این طریق افراد را وا خواهید داشت که بدون مزاحمت و حواس پرتی بر موضوع تمرکز ­کنند، به حداکثر ایده­ هایی که می­توانید به آنها برسید می رسید و  احساس جالب داشتن یک تیم منسجم را خواهید داشت که پس از برگزاری موفقیت آمیز یک جلسه ­ی طوفان فکری حاصل خواهد شد !


برای برگزاری مؤثر جلسه­ ی روش طوفان فکری این کارها را انجام دهید :

 محیطی راحت برای جلسه پیدا کنید و آنرا برای جلسه آماده نمائید .


 یک نفر را برای نوشتن نظراتی که در جلسه مطرح می شوند در نظر بگیرید. این ایده ­ها باید به صورتی نوشته شوند که در دسترس همه باشند و همه بتوانند به آنها مراجعه نمایند . بر اساس شیوه ­ای که می­خواهید به کار ببرید می­توانید ایده­ ها را روی فلیپ چارتها و یا روی وایت­برد بنویسید و یا از کامپیوتر مجهز به دیتا پروژکتور استفاده کنید .


 اگر افراد به کار گروهی عادت ندارند ، از یک فعالیت مناسب برای به اصطلاح گرم کردن و صمیمی تر کردن آنها با هم استفاده کنید .


 مسأله ­ای را که می­خواهید حل کنید به روشنی بیان کنید و معیاری را برای راه حل در نظر بگیرید . برای همه کاملا روشن سازید که هدف جلسه بدست آوردن ایده­ های فراوان ( تا حد ممکن ) است.


در ابتدای جلسه به افراد زمان کافی بدهید تا به تنهایی تا جایی که می توانند ایده های بسیاری را بوجود آورند.


 از افراد بخواهید ایده­ های خود را مطرح نمایند و به همه فرصت یکسان و برابر برای این کار بدهید .

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 افراد را تشویق کنید ایده های دیگران را تکمیل کنند یا از ایده­ های افراد دیگر استفاده کنند و ایده های جدیدی ارائه دهند .


رفتاری مشتاقانه و غیر انتقادی را در میان اعضای گروه تشویق نمائید و سعی کنید همه در اظهار نظر سهیم شوند حتی ساکت­ترین اعضای گروه .


هیچکس نباید در جلسه انتقاد کند و یا نظر دیگران را ارزیابی کند . انتقاد،  هنگامی اعضای گروه نظر می­دهند نوعی احساس خطر را برای آنها به وجود می­آورد. این انتقاد خلاقیت را نابود می­کند و مانع از ادامه روان جلسه­ ی خوب طوفان فکری می­شود .


 اجازه دهید روش طوفان فکری برای افراد سرگرم کننده باشد . آنها را تشویق کنید تا حتی­ الامکان نظرات بیشتری را مطرح کنند. این نظرات ممکن است عملی و یا حتی غیرعملی باشند . از خلاقیت و نوآوری استقبال کنید !برای مدت طولانی نباید یک ­سری افکار خاص حاکم باشد. حتماً باید نظرات مختلف و گوناگون طرح شوند و هر یک از ایده­ ها کاملا بررسی شوند .


 در یک جلسه­ ی طولانی ، به قدر کافی زمان استراحت در نظر بگیرید طوری که افراد بتوانند همچنان تمرکز داشته باشند .در صورت امکان ، بهتر است افراد شرکت کننده در روش طوفان فکری از رشته­ های گوناگون باشند و در رشته­ های مختلف تحصیل کرده باشند. این کار موجب می­شود تجربه­ های گسترده­ای در جلسه حضور داشته باشند و جلسه  خلاقیت بیشتری داشته باشد. اما گروه بسیار بزرگی تشکیل ندهید ، گروههایی که بین ۵ تا ۷ نفر عضو دارند بهترین نتایج را دربر خواهند داشت .


خلاصه:


روش طوفان فکری راهی مؤثر و سودمند برای رسیدن به راه حلهای بنیادی برای مسائل است البته تا زمانی که بخوبی مدیریت شود . در فرآیند روش طوفان فکری اصلاً از ایده ­ها انتقاد نمی­شود و افراد کاملاًٌ آزادند که نظرات جدید و خلاقانه­ای مطرح کنند .این موضوع سبب می­شود جلسات روش طوفان فکری تجربه­ ی لذت­بخشی را برای افراد به همراه داشته باشد که برای نزدیک ساختن اعضای گروه بسیار عالی است .استفاده از روش طوفان فکری می­تواند افراد را به راه حلها متعهد سازد زیرا آنها خودشان در یافتن این راه حلها سهیم بوده­ اند .بهترین روش برای روش طوفان فکری ، ادغام روش طوفان فکری فردی با گروهی است . در روش طوفان فکری گروهی باید قوانینی وضع شوند تا کار راحت­تر انجام شود .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۰
مدرس بازاریابی مدرس فروش

ازاریابی پارتیزانی یا چریکی


تهیه و تنظیم: هاجر ایزدیار

فروش پارتیزانی یا چریکی    مدرس فروش    استاد فروش 

مدرس فروشندگی

بازاریابی پارتیزانی که در فارسی به بازاریابی چریکی نیز موسوم است برگردان عبارت Guerrilla Marketing است. واژه Guerrilla به معنی پارتیزان است. بازاریابی پارتیزانی توسط جی کنراد لوینسون در کتابی با عنوان بازاریابی پارتیزانی در سال ۱۹۸۲ ارائه شد. بازاریابی پارتیزانی روشی نامنظم و غیرمعمول در انجام فعالیت های ترفیعی بر مبنای یک بودجه بسیار کم است. چنین ترفیعات و پیشرفتهایی گاهی اوقات به گونه ای طراحی می شوند که مخاطب هدف، حتی از وجود آنها بی اطلاع است و این ترفیعات نوعی بازاریابی پنهان یا سری است.


اصول بازاریابی پارتیزانی


بازاریاب پارتیزانی باید خلاق باشد و روشهای نامنظم و غیرمعمول ارتقا و پیشبرد را طراحی وتدبیرکند. او باید کلیه ارتباطات و تماسهای خود را، چه حرفه ای و چه شخصی به‌کارگیرد و نیز شرکت ومحصول آن را آزمون کند و به دنبال منابع تبلیغاتی باشد. بسیاری از اشکال تبلیغ، می توانند بسیار ارزان و آزاد باشند.

لوینسون، اصول زیر را به عنوان زیربنای بازاریابی پارتیزانی شناسایی می کند:

- بازاریابی پارتیزانی به طور ویژه در کسب و کارهای کوچک کاربرددارد.

- بازاریابی پارتیزانی باید بر مبنای روانشناسی انسانی باشد تا تجربه، قضاوت و حدس یا گمان.

- سرمایه گذاریهای اولیه در بازاریابی به جای پول باید زمان، انرژی و قوه تخیل یا تصویرسازی ذهنی باشد.

- آمار و ارقام اولیه برای اندازه گیری کسب و کار، میزان سود است نه فروش.

- بازاریاب نیز باید بر تعداد روابط جدید ایجادشده در هر ماه تمرکزکند.

- به‌جای سعی در راستای تنوع بخشی از طریق ارائه محصولات و خدمات مربوط، استانداردی را برای تعالی با تمرکزی دقیق ایجادکند.- به‌جای تمرکز بر کسب مشتریان جدید، مشتریان فعلی و داشتن معاملات بیشتر و بزرگتر با آنها را هدف قرار می‌دهد.

- فراموش کردن رقابت و تمرکز بیشتر بر همکاری با کسب و کارهای دیگر.

- بازاریابان پاریتزانی باید همواره ترکیبی از متدها و روشهای بازاریابی را در یک رشته اقدامات و عملیات به‌کارگیرند.

- به‌کارگیری تکنولوژی روز به عنوان ابزاری برای توانمندسازی بازاریابی.

با وجود آنکه امروزه این موارد امکان پذیر هستند، لیکن بازاریابی پارتیزانی یک روند کلی شده است. دیگر هیچ حربه ساده ای در کسب و کار کوچک وجودندارد و در حقیقت، ۵۰۰ شرکت موفق امروز، در حال جهش به سمت منازعه و رقابت در راستای افزایش تعداد خود هستند. جنرال الکتریک، یاهو، سیتی گروپ، سونی اریکسون و نایکی همگی اصول و اقدامات بازاریابی پارتیزانی را به مرحله اجرا گذاشته اند. بازاریابی پارتیزانی یک واژه و مفهوم تعریف شده به شکلی مبهم است که اخیرا به عنوان توصیف گر بسیاری از انواع روشهای سنتی به‌کارگرفته شده است. این روشها عبارتند از:


- بازاریابی ویروسی(Viral) از طریق شبکه های اجتماعی

- بازاریابی محیطی Ambient

- بازاریابی حضوری Presence

- بازاریابی ریشه ایGrassroots

- بازاریابی گزینشی Alternative

- بازاریابی کلامی Buzz

- بازاریابی پنهان یا سری Undercover

- بازاریابی تجربی Experiental


تاکتیک های بازاریابی پارتیزانیاگرچه تکنیک های بسیاری در بازاریابی نامنظم یا پارتیزانی وجوددارد، لیکن در اینجا به نمونه هایی از این تکنیک ها اشاره می شود:


_ اقدامات کلامی یا شفاهی.

_ دست‌یابی مستقیم به مشتریان از طریق جریانات و اقدامات عادی روزمره آنها.

_ نظرخواهی یا نظرسنجی شخصی._ تبلیغات پیشرو- اقدامات تبلیغاتی.

_ بازاریابی تلفنی از طریق کلیه اعضای شرکت.

_ نامه های شخصی.

_ تبلیغات اینترنتی.

_ جلسات و نشست های شخصی.

_ آگهی های طبقه بندی شده.

_ مجموعه اقدامات پست مستقیم و …..


تفاوتهای بازاریابی سنتی و پارتیزانی


بازاریابی پارتیزانی برای کسب و کارهای کوچک طراحی شده بود، لیکن اکنون به طور فزاینده ای توسط کسب و کارهای بزرگ به کار گرفته می شود. لوینسون، ۱۲ مورد را به عنوان تفاوتهای میان بازاریابی سنتی و پارتیزانی مطرح کرده است که در ادامه بیان می شوند.

۱- بازاریابی سنتی نیازمند آن است که شما پول یا سرمایه خود را در فرایند بازاریابی سرمایه گذاری کنید. بازاریابی پارتیزانی می‌گوید سرمایه گذاری اولیه شما باید زمان، انرژی و تصویرسازی ذهنی باشد.

۲- بازاریابی سنتی ابزاری برای کسب و کارهای بزرگ و پیشنهاددهنده تاکتیک‌هایی در ارتباط با شرکتهای عظیم و بودجه های کلان آنهاست. بازاریابی پارتیزانی، در کسب و کارهای کوچک به کارمی رود.

۳- بازاریابی سنتی چگونگی انجام بهینه کسب و کار را از طریق فروش اندازه گیری می کند. سنجش اولیه در بازاریابی پارتیزانی مربوط به سود است.

۴- بازاریابی سنتی بر مبنای تجربه و قضاوت است که درگیر حدس و گمان است. بازاریابی پارتیزانی بر مبنای علم روانشناسی، قوانین رفتار انسانی است. یقینها و اطمینانهایی وجوددارد که فرد آنها را در رابطه با الگوهای خرید لحاظ می کند و بازاریابان پارتیزانی بر این یقینها و اطمینانها تمرکز می کنند.

۵- بازاریابی سنتی، افزایش نسبتها یا نرخهای تولید کسب و کار و سپس تنوع بخشی از طریق ارائه محصولات را پیشنهادمی کند.

6- بازاریابی سنتی شما را ترغیب می کند تا کسب و کار خود را به طور خطی از طریق افزودن مشتریان جدید رشددهید. بازاریابی پارتیزانی شما را ترغیب می کند تا کسب و کار خود را به شکل هندسی رشددهید. هدف بیشتر معاملات با مشتریان موجود، معاملات وسیعتر و معاملات مرتبط با بکارگیری تعقیب مشتری و خدمات اصلی یا کلیدی است.

۷- بازاریابی سنتی از شما می خواهد تا در جستجوی فرصتهایی برای از میان بردن رقابت باشید. بازاریابی پارتیزانی از شما می خواهد تا رقابت را برای مدتی فراموش کنید و در جستجوی فرصتهایی برای همکاری با کسب و کارهای دیگر و حمایت یکدیگر در یک تلاش متقابل در جهت کسب سود باشید.

۸- بازاریابی سنتی این باور را در شما ایجادمی کند که به عنوان مثال، تبلیغات یا پست مستقیم یا داشتن وب سایت اهمیت دارد. بازاریابی پارتیزانی می گوید که هیچ یک از این مفاهیم به تنهایی در بازاریابی عامل موفقیت نیست، بلکه ترکیبات بازاریابی است که عامل کامیابی است. اگر شما تبلیغات را با پست مستقیم ترکیب کنید، هریک به دیگری جهت انجام کار به شکل بهتر کمک خواهدکرد.

۹- بازاریابی سنتی تأکیددارد که شما دریافتی های خود را هر ماه جهت مشاهده میزان فروش خود محاسبه کنید، در حالی که بازاریابی پارتیزانی بر تمرکز شما بر این امر اشاره دارد که شناخت بسیاری از روابطی که هر ماه برقرار ساخته اید چگونه می‌تواند منجر به کثرت سود و مزایا شود.

۱۰- بازاریابی سنتی کمتر به بحث تکنولوژی می پردازد، زیرا تکنولوژی دیروز بسیار پیچیده، گران و بسیار محدود بود. بازاریابی پارتیزانی تأکید دارد که شما تکنولوژی امروز را غنیمت شمارید، زیرا کاربرد آن ساده است، خرید آن ارزان است و محدودیت در قابلیت آن جهت توانمندسازی کسب و کار شما در آغاز بازاریابی وجود ندارد.

۱۱- بازاریابی سنتی مجموعه ای از حربه هایی را که ممکن است برای ارتقای کسب و کار شما به کار رود، شناسایی می کند که همه آنها نسبتا هزینه بر هستند. بازاریابی پارتیزانی، هزاران حربه ای را که شما می‌توانید از طریق بکارگیری رایگان آنها سود خود را افزایش دهید، شناسایی می‌کند.

۱۲- بازاریابی سنتی بسیاری از مالکان کسب و کار را می ترساند، زیرا سرشار از ابهت و پیچیدگی است. بازاریابی پارتیزانی ابهت و عظمت آن را از میان می برد و نشان می دهد که دقیقا بازاریابی چیست و چه عواملی کارآفرین را تحت کنترل قرارمی دهند.


این نکات تفاوت فلسفی آشکار میان این دو رویکرد بازاریابی را نشان می‌دهند و مشخص می سازند. با شناخت مزیتهای مدیریت یک کسب و کار کوچک، پارتیزان درمی یابد که اندازه کوچک کسب و کار جزء مزیتهای آن است. کسب و کار می تواند همچون یک پارتیزان در جنگ، ماهرانه در بازار نفوذکند، راههای خلاقی که کسب و کارهای بزرگ قادر به بکارگیری آنها نیستند را به کار بندد. کارآفرینان چیز اندکی برای باخت یا از دست دادن دارند و هر چیزی را از طریق تعقیب صمیمانه و صادقانه مشتریان به دست می آورند. از آنجایی که دنیای کسب و کار آنها تا اندازه ای کوچکتر از «کسب و کار بزرگ» است، پارتیزان ها (بازاریابان پارتیزانی) می توانند شور و شوق و اشتیاق مشتری را به مزیتهای محصول بهتر تحریک کنند و مانع از فرار مشتری شوند. توانایی آنها در متمرکزسازی توجه بر جزئیات و اجزای فرایند بازاریابی می تواند به آسانی میزان سود قابل حصول را تعریف کند. بازاریابی پارتیزانی می تواند فرصتها را سریعتر به چنگ آورد و هر یک از آنها را از طریق استراتژی های خلاق استخراج کند، در حالی که بازاریابی سنتی به دنبال روش اجرایی قابل پیش بینی و دیکته شده توسط برنامه بازاریابی است. پارتیزان ها مشکلات را به عنوان فرصتهایی قلمدادکرده و راهکارهایی را برای آنها به منظور یادگیری بیشتر در مورد بازار جستجومی کنند.


مراحل اجرای بازاریابی پارتیزانی


سازمانی که پیگیری استراتژی بازاریابی پارتیزانی را انتخاب می کند، به این مسئله آگاه است که بازاریابی یک فرایند و نه یک رویداد است. لوینسون، یک حمله بازاریابی گام به گام را مطرح می سازد که به پارتیزان کمک می کند تا جنگهای واقعی را برای تولید سود برنده شود:

گام (۱): بازار را جستجوکنید. این امر درگرو جستجوی بازار، محصول، خدمت، گزینه های رسانه ای، رقابت، مشتریان، تکنولوژی، مزیتهایی که می تواند حاصل سازد و ترکیب شدن با شرکای بالقوه بازاریابی است.

گام (۲): فهرستی از سودها و مزیتها بنویسید. فهرستی از مزیتهایی را که شرکت ارائه می کند، ایجادکنید. این کار شامل دعوت کردن مشتریان به بحث و مشارکت در تکمیل فهرست با ذکر مزیتهایی است که شرکت قبلا آنها را مزیت تلقی نکرده بود. با این فهرست، شرکت مزیت رقابتی خود را تعریف می کند. این ویژگی منجر به اتخاذ تصمیمات در مورد سیاست اصلی برنامه بازاریابی می شود.

گام (۳): حربه های بازاریابی را که شرکت در حملات خود به کارخواهدگرفت، انتخاب کنید. در مورد ترتیب و اولویت بکارگیری و اجرای این حربه ها تصمیم گیری کنید. چه کسی مجری خواهد بود و حربه ها را پیگیری خواهدکرد و تاریخ دقیق اجرای هر حربه چه زمانی خواهدبود.گام (۴): برنامه بازاریابی طراحی کنید. بر اهداف خاص بازاریابی شرکت جهت دستیابی تمرکزکنید. مشتمل بر “استراتژی های خلاقی” که به طور اجمالی برای ارسال پیام به بازارهای هدف به کارگرفته می شوند. گام 5- یک تقویم پارتیزانی ایجاد کنیدتصمیم گیری و اجتناب از حوادث از این طریق آسانتر خواهد شد. گام 6- اصلاحات و تنظیماتی را با شرکای بازاریابی به شکل ترکیبی اعمال کنید، این کسب و کارها با شرکا می توانند به تجارت از ازطریق افزایش عرضه بازار ضمن به اشتراک گذاشتن هزینه های بازاریابی کمک کنند.

گام 7- حمله بازاریابی پارتیزانی را بااجرای حربه ها آغاز کنید هیچ دلیلی برای اجرای یکباره همه حربه ها وجود ندارد، حمله راباسرعتی مناسب هم از لحاظ هیجانی و هم از لحاظ مالی اجرا کنید.

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


گام 8- حمله را حفظ و پشتیبانی کنید، حمله با عمل آنی و کوتاه نتایج آنی ارائه می دهد.

گام 9-حمله را ارزیابی و سنجش کنید سنجش اثربخشی بازاریابی امری حیاتی است و اگر سازمانی آمارو ارقام را به اطلاعات بدل کند می تواند اثربخشی بودجه بازاریابی را چند برابر کند.

گام10- حمله را در کلیه حوزه ها و زمینه ها بهبود بخشید پیام ، انتخاب رسانه ، حربه هاوبودجه را بهبود بخشید. هرگز تغییر و تحول ایجاد نکنیددر عوض بهبود هایی را صورت دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۵
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مهندسی فروش یا مدیریت فروش؟

مهندسی فروش یا مدیریت فروش    مدرس فروش   استاد فروش

مدرس فروش


مهندسی فروش یا مدیریت فروش؟● تعریف مهندسی فروش:

هنگامی‌که از واژهٔ مهندسی برای توصیف پدیده‌ای استفاده می‌کنیم، به عملی اشاره داریم که مبتنی بر آمار و اعداد و ارقام و محاسبات است. انجام عمل فروش نیز نیازمند آن است که شما به‌عنوان فروشنده، توانائی این را داشته باشید که از قبل آینده را پیش‌بینی کنید؛ مطالعه کنید؛ محاسبه کنید؛ رقبا را شناسائی کنید و بدانید که نیاز مشتریان شما چیست؟ نیاز خاص مشتری را شناسائی کنید و برای تولید کالای سفارشی اقدام کنید (Customization).

مواقعی وجود دارد که شرکت شما کالائی را به‌طور معمول تولید می‌کند و به بازار می‌فرستد؛ در مقابل مواردی نیز وجود دارد که کالائی خاص را با هدفی خاص تولید می‌کنید؛ در اینجا با مفهوم مهندسی فروش رو‌به‌روئیم چرا که تولید کالائی خاص به منظوری خاص نیازمند فعالیت‌هائی منسجم، سازمان یافته، برنامه‌ریزی شده و دقیق است که متکی بر محاسبات باشد.

برای مثال به قصد خرید میلگرد فولادی به کارخانهٔ ذوب آهن اصفهان می‌روید. میلگردهای مختلفی وجود دارد که در ابعاد از پیش تعیین شده و براساس یک برنامهٔ معین تولید شده و به انبار فرستاده می‌شوند. این میلگردها در آینده به درخواست مصرف‌کننده، در اختیار وی قرار می‌گیرند و چرخهٔ تولید و فروش انجام می‌شود. در این چرخهٔ معین، نیازی به مهندسی فروش نیست بلکه در نهایت این فروشنده است که ضمن با مشتری در ارتباط است و کالا را در اختیار وی قرار می‌دهد.

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


اکنون فرض کنید که یک کارخانهٔ تولید میل‌لنگ اتومبیل، سفارش فولادی خاص با آلیاژی متفاوت را به کارخانهٔ فولاد آلیاژی می‌دهد تا از آن میل لنگ بسازد. در اینجا کارخانهٔ سفارش گیرنده نیازمند یک مهندس فروش است؛ شخصی که مهندس متالورژی باشد و فلزات و آلیاژها را خوب بشناسد و توانائی مطالعه بر روی آلیاژ مورد نظر را داشته باشد یعنی بداند که میل‌لنگ تحت چه شرایط محیطی و فیزیکی کار می‌کند؛ هنگام کار چه نیروها و تنش‌هائی را تحمل می‌کند؛ چه نوع آلیاژی برای تولید میل‌لنگ مناسب‌تر است؟ با چه درصدی از چه فلزاتی؟ و در نهایت بتواند آلیاژ مناسیب را معرفی کند که ضمن توانائی مقاومت بهینه در مقابل نیروهای وارده، بازدهی مؤثری نیز داشته باشد.

همین‌طور است در مورد کپسول گاز مایع که به‌طور معمول، کارخانه‌های سازنده تعداد زیادی از آنها را با شکل یکسان و حجم و مشخصات یکسان تولید می‌کنند و در اختیار مصرف‌کنندگان ـ خانواده‌ها ـ قرار می‌دهند. حال ممکن است یک جای خاص مثلاً هتل یا بیمارستانی بخواهد سفارش منبعی با ابعاد بزرگ مثلاً ۲۰۰۰ لیتر بدهد؛ در اینجا نیازمند یک مهندس فروش هستیم که تخصص تأسیسات و یا مکانیک داشته باشد و بتواند با مراجعه به محل مورد نظر، اطلاعاتی در مورد سفارش به‌دست آورد؛ اطلاعاتی شامل اینکه مصرف گاز آنجا در روز چقدر است و چه مدت طول می‌کشد که سفارش به دستشان برسد؟ محل نصب مخزن در کجا قرار می‌گیرد؟ اگر انفجاری رخ دهد ترکش‌ها تا چه شعاعی پخش می‌شود؟ بهتر است منبع افقی نصب شود یا عمودی؟ روی زمین یا زیرزمین؟ ارتفاع دیوارهای محافظ اطراف آن چقدر باشد؟ آیا منبع کوچکتر مثلاً ۱۰۰۰ لیتری می‌تواند نیازها را تا شارژ مجدد برطرف کند یا خیر و...

دریافت تمام این اطلاعات و انتقال آن به واحد تولید جهت ساخت منبع مناسب کار مهندس فروش است که باید اطلاعات تخصصی لازم را داشته باشد، چرا که سفارش گرفته شده، محصول مرسوم و متداول این واحد تولیدی نیست.

بنابراین معمولاً مهندسی فروش و مفهوم این واژه در مواردی مطرح است که با تولید خاص و سفارشی روبه‌روئیم. به بیان دیگر هر کجا که فرآیند تولید، معمول نیست و باید قبلاً با نیاز مشتری منطبق شود، مفهوم مهندسی فروش معنا می‌یابد چرا که مصرف‌کنندهٔ خاصی، صفات و ویژگی‌های خاصی را درخواست کرده است.

● مدیر فروش کیست و چه تفاوتی با مهندسی فروش دارد؟

برای اینکه بدانیم مدیر فروش کیست لازم است ابتدا بدانیم فروش چه ابعادی دارد؛ فروش دو وجه دارد ”یکی فروش ستادی“ و دیگری ”فروش حضوری“.

واژهٔ مدیریت فروش نیز در بعد ستادی فروش معنا می‌یابد، جائی‌که مدیر فروش به‌عنوان فردی تعریف می‌شود که باید با بررسی مخاطبان، رقبا، مشتریان، بازار و...، میزان مواد اولیه، توانائی تولید، نقدینگی شرکت، قیمت تمام شده کالای تولیدی، نقطه‌ٔ سربه‌سر، نحوهٔ توزیع و مواردی از این قبیل را منظور کرده و در نهایت چگونگی انجام فروش را معین کند. به‌عبارت دیگر وظیفهٔ مدیر فروش کاری است ستادی، مبتنی بر تفکر و منطق.

اما بعد دیگر فروش، فروش حضوری یا حرفه‌ای است و آن هنگامی‌ است که شخصی به‌عنوان فروشنده یا ویزیتور، مشتریان بالقوه را شناسائی کرده و با مراجعه به آنها، ضمن معرفی محصول شرکت، با بیان اطلاعات جامع و کامل در مورد آن، مشتری را برای خرید ترغیب می‌کند و سرانجام با نشاندن مشتری بر سر میز قرارداد و بستن قرارداد، فروش را انجام می‌دهد.

در فروش حضوری چنانچه نیاز مشتری با تولیدات معمول شرکت رفع شد خود فروشنده به تنهائی می‌تواند آن را به انجام رساند ولی چنانچه این نیاز رفع نمی‌شد، آنگاه است که فروشنده با انجام پرسش و دریافت نیاز مشتری، آن را به واحد مهندسی فروش سازمان خود ارجاع داده و بقیهٔ کار را به آنها محول می‌کند.

مثلاً کارخانهٔ ماشین‌سازی اراک را در نظر بگیرید که افزون بر واحد بازاریابی، واحد مهندسی فروش نیز دارد. این کارخانه افزون بر ساخت ماشین‌های صنعتی کار ساخت پل‌های فلزی را نیز انجام می‌دهد.

یکی از بازاریابان این شرکت متوجه می‌شود که قرار است شهرداری تهران روی یکی از تقاطع‌های شهری، پلی احداث کند؛ وی این اطلاع را به واحد مهندسی فروش شرکت می‌دهد و با این‌کار، وظیفهٔ بازاریاب تمام می‌شود ـ البته عنوان بازاریاب مخصوص مدیران ارشد است و اطلاق آن به فروشنده‌ها غلط است ـ مهندس فروش با کسب این اطلاع، از متخصصان خود می‌خواهد که به آن تقاطع در تهران بروند و با بررسی مواردی چون میزان ترافیک منطقه و... اطلاعات لازم را به‌دست آورند؛ حال این مهندس فروش است که با بررسی شرایط مختلف و پارامترهای مکانیکی و فیزیکی لازم پل را طراحی می‌کند و دستور ساخت آن را به واحد تولید می‌دهد.

در واقع واحد مهندسی فروش حد فاصل بین واحد بازاریابی و واحد تولید قرار گرفته است که با دریافت اطلاعات اولیه از بازاریابی، و از طریق مراجعهٔ حضوری به محل و مشاهده و معاینه و مصاحبه، فرمول و طرحی را آماده می‌کند تا دستور ساخت آن را در اختیار واحد تولید قرار دهد. 

در حالت کلی در مواردی که تولید ما تولید عام است و حالت مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای دارد این مدیر فروش است که براساس تجربهٔ سنواتی، نیاز بازار، امکانات فنی و فردی موجود و... برنامهٔ تولیدی را می‌دهد. البته این برنامهٔ تولیدی با توجه به سطح فروش قبلی می‌تواند مبین فروش بعدی خود نیز باشد. مثلاً مدیر فروش با بررسی شرایط بازار و آنچه پیش از این تجربه شده است، تخمین می‌زند که شرکت امسال توانائی فروش ۲۰۰۰ تن جنس را دارد و بر این اساس برنامه‌ریزی‌ها برای تولید این مقدار کالا می‌گیرد. ولی فراموش نکنیم که این موضوع منحصر به تولیدات عام و معمولی است. اما در بحث کالاها و طرح‌های سفارشی این مهندس فروش است که وارد عمل شده و طراحی محصول را انجام می‌دهد.

● جایگاه واحد مهندسی فروش در چارت سازمانی شرکت‌های تولیدی ـ صنعتی

در شرکت‌های تولیدی ـ صنعتی معمولاً یک واحد بازاریابی وجود دارد که در رأس آن معاونت بازاریابی قرار دارد. در رده‌های بعدی معاونت بازاریابی چند مدیریت قرار دارد که یکی از آنها مدیریت تحقیق و توسعه (R & D) است. در بسیاری از شرکت‌ها، فعالیت‌های مهندسی فروش در واحد تحقیق و توسعه انجام می‌شود چون در این واحد ایدهٔ خام به کالا تبدیل می‌شود.

به‌طور مثال واحد روغن موتورسازی یک پالایشگاه را در نظر بگیرید که به‌طور معمول، محصولی را تولید می‌کند. این محصول از طریق فروشنده‌ها به بازار و از آنجا به مصرف‌کنندگان منتقل می‌شود و در مقابل عکس‌العمل بازار از طریق مشتریان به فروشنده‌ها و از آنجا به عوامل بازاریابی شرکت انتقال داده می‌شود. در واقع شرکت باید برای دریافت این نظرات و انتقادات مشتریان برنامه‌ریزی داشته باشد و از طریق طرحی از پیش تعیین شده آنها را از مکان‌های فروش دریافت کند.

فرض کنید عده‌ای از ما می‌خواهند نوعی از روغن موتور را تولید کنیم که عمری چند برابر روغن موتورهای کنونی داشته باشد و دیرتر آنها را مجبور به تعویض روغن کند؛ این خواست مصرف‌کنندگان ماست و ما باید از شنیدن آن خوشحال باشیم چرا که هر کدام از این درخواست‌ها می‌تواند مبنائی برای بهبود، تحول و پیشرفت باشد.

این درخواست‌ها و نظرات توسط فروشنده‌ها شنیده شده و به سرپرست فروش انتقال می‌یابد، وی نیز این موضوع را با رئیس فروش مطرح می‌کند و سرانجام رئیس فروش موضوع را به گوش معاون بازاریابی می‌رساند.

معاون بازاریابی نیز آن را به واحد تحقیق و توسعه منتقل می‌کند و این موضوع یعنی تحقیق و پژوهش برای تولید روغن موتور دارای عمر و کارکرد بالا در دستور کار این واحد قرار می‌گیرد. در این مرحله چند نفر از شیمیست‌های کارخانه که در واقع همان مهندسان فروش را تشکیل می‌دهند بر روی این موضوع کار می‌کنند و در نهایت مقداری روغن را به‌عنوان نمونه تحویل می‌دهند که این نمونه باید به مرحلهٔ تست رفته و آزمایش شود.

انجام تست نیز از دو مرحلهٔ قطعیت فنی (Technical Certainty) قطعیت بازاریابی (Market Certainty) تشکیل می‌شود. در مرحلهٔ قطعیت فنی شاخص‌های مورد نظر را روی محصول تست می‌کنیم که آنچه مدنظر بوده، انجام شده است یا نه و در مرحلهٔ قطعیت بازاری، مصرف‌کنندگان را تست می‌کنیم که آیا خریدار حاضر است که به‌جای لیتری x تومان روغن معمولی قبلی، هزینهٔ بیشتری برای روغن جدید پرداخت کند یا خیر؟

به‌طور کلی در مورد جایگاه واحد مهندسی فروش در چارت سازمانی می‌توان گفت که وجود سلسله مراتب هر چند اصولی است اما آنچه بیش از آن مهم است این است که وظایف هر واحد معلوم باشد و تعامل هر واحد سازمانی با واحدهای دیگر به‌گونه‌ای باشد که مجموع آن، سازمان را به هدف برساند.● عمر مهندسی فروش در دنیا و مدل‌های اجرائی آن

مهندسی فروش مدت زیادی نیست که در ادبیات جهان مطرح شده و به تبع آن در کشور ما نیز بسیار جوان است و قدمتی کمتر از ۱۰ سال دارد. البته در ادبیات پژوهشی در کتاب‌های انگلیسی و آمریکائی عمر این واژه بیش از سایر جاهاست و مدل‌هائی نیز برای آن وجود دارد که یکی از مهم‌ترین این مدل‌ها موسوم به مدل اسپین (SPIN) است.

پیش از این سال‌ها در اروپا این موضوع مطرح بود که در بسیاری از مواقع شرکت‌ها در فروش کالاهای خاص و سفارشی دچار مشکل می‌شوند. دلیل آن نیز کاملاً واضح بود. نه فروشنده تبحر کافی در پرسش از مشتری و درک نیاز وی داشت و نه خود مشتری می‌توانست نیاز خود را به‌خوبی شرح داده و اطلاعات کافی ارائه دهد. بدین منظور یک پروژهٔ مطالعاتی بسیار وسیع در گسترهٔ ۲۳ کشور اروپائی انجام شد که حدود ۱۲ سال به طول انجامید؛ ۰۰۰/۱۰ فهرست فروش کالاهای صنعتی و مهندسی مورد مطالعه قرار گرفت و حدود ۰۰۰/۳۵ مورد ملاقات فروش بررسی شد. نتیجهٔ آن پرسشنامه‌هائی بود که نشان می‌داد فروشندگان باید در چهار زمینه مختلف پرسش کنند:

الف) پرسش‌های موقعیت (Situation Questions): در این قسمت پرسش‌هائی مطرح می‌شود که به‌طور کلی به عکسبرداری از وضعیت موجود کمک می‌کند. این پرسش‌ها می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

در حال حاضر شما از چه دستگاه‌ها و ماشین‌آلاتی استفاده می‌کنید؟

مواد اولیهٔ مصرفی شما کدام‌ها هستند و چقدر از هر کدام استفاده می‌کنید؟

عمر هر کدام از این ماشین‌ها چقدر است و از هر کدام چند دستگاه دارید؟

و...

تجربه نشان داده است که پرسیدن این سئوالات بسیار مهم است و به مهندس فروش کمک می‌کند تا از شرایط موجود کارخانه و کارگاه تصویر دقیقی داشته باشد.

ب) پرسش‌های مشکلات (problem Questions): در اینجا هدف شناخت مشکلات و مسائل موجود است:

آیا کار کردن با ماشین‌آلات و مواد اولیهٔ مورد استفادهٔ شما راحت است و یا سخت؟

تاکنون هنگام کار با این دستگاه‌ها چه مشکلاتی داشته‌اید؟

آیا دستگاه‌ها و موادمصرفی شما کیفیت مناسبی به محصلو می‌دهد یا خیر؟ 

و...

پرسیدن این گونه پرسش‌ها، جوابی است برای ما تا بدانیم چه محصولی مورد نیاز خریدار احتمالی است، چرا که وقتی مشکلات را می‌شناسیم اولین کار اجرائی ما، تلاش برای حل این مشکلات خواهد بود و این کار دقیقاً همان عاملی است که به فروش کمک می‌کند.

ج) پرسش از پیامد (Implecation Questions): در این قسمت از کاربران مختلف پرسش می‌کنیم و مشکلات و نیازها را از زبان همهٔ آنها می‌شنویم. مثلاً از مدیر مالی، مدیر اداری، مدیر تولید، مدیر طرح و برنامه، مسئولان خدمات پس از فروش و... سؤال می‌کنیم که آیا این دستگاه‌ها و ماشین‌آلات روی فعالیت شما اثر گذاشته‌اند و یا خیر؟ اگر بله چه اثری، خوب یا بد؟

مثلاً از مدیر مالی پرسش می‌کنیم که آیا این ماشین‌ها باعث کاهش مشکلات مالی شده‌اند؟ یا از مدیر خدمات می‌پرسیم که خدمات پس از فروش شما از این ماشین‌آلات چه تأثیری پذیرفته است و...

تجربه نشان داده است این قبیل پرسش‌ها کمک بزرگی است برای شناخت ویژگی‌های محصول که باید ارائه دهیم؛ اینکه ما از افراد مختلفی سؤال می‌کنیم نیز هدفمند است چرا که ممکن است در لابه‌لای هر کدام از پاسخ‌ها، نگاه جدیدی به موضوعی انجام گیرد که نفر قبلی آن را نشناخته است و در نهایت این موضوع به کامل‌تر شدن محصول ما کمک خواهد کرد.

پس از این سری پرسش‌ها، راه‌حل یا محصولی پیشنهاد می‌شود و در حقیقت، فروش انجام می‌شود.

د) بعد از مدتی، مثلاً شش ماه بعد پرسش‌های بعدی یعنی پرسش از بازده (Need-pay off Questions) انجام می‌شود. در این قسمت، مهندس فروش به تغییرات و اصلاحاتی که باید در تولید محصول مورد نظر اعمال کند پی می‌برد و بررسی می‌کند که آیا محصول ارائه شده کارا بوده یا خیر و آیا سطح رضایت کاربران را بالا برده است و یا نه؟ و مواردی از این دست.

در مجموع این چهار مرحله، مراحل مدل اسپین است که البته در کشور ما تاکنون کسی به آن عمل نکرده و در ادبیات ما وارداتی است.

● مهندسی فروش و انواع کالاها

از آنچه گفته شد ممکن است این تصور در ذهن ایجاد شود که مهندسی فروش، مختص کالاهای صنعتی و تولیدی خاص است که البته اینگونه نیز هست ولی در مواردی در مورد کالاهای مصرفی نیز نقش مهندسی فروش قابل توجه است. مثلاً اتومبیل یک کالای مصرفی است اما چون روند تولید آن صنعتی و تولیدی است، بنابراین می‌تواند در مواردی که سفارش خاصی مطرح می‌شود نیازمند یاری مهندس فروش باشد. مثلاً در نظر بگیرید که نیروی انتظامی یا اورژانس برای استفادۀ خود نوع خاصی از آمبولانس را سفارش دهند که طراحی ویژه‌ای می‌طلبد. همان‌طور که ذکر شد هر کجا که صحبت از طراحی خاص می‌شود، مفهوم مهندسی فروش معنا می‌یابد.

مهندس فروش پس از بررسی شرایط و پرسش از عوامل مختلف و تحقیق و پژوهش، نوع خاصی از آمبولانس مورد نظر را طراحی کرده و دستور ساخت آن را به واحد تولید می‌دهد. واحد تولید نیز یک عدد آمبولانس با ویژگی‌های مدنظر ساخته و تحویل مهندس فروش می‌دهد تا وی آن را مورد سنجش قرار دهد که آیا موارد درخواست شده در ساخت آن کاملاً رعایت شده یا خیر؟ و پس از آن محصول وارد تست فنی و بازاری می‌شود و در صورتی‌که با موفقیت از آزمایش‌های گوناگون خارج شد دستور تولید داده می‌شود. مثلاً اگر نیروی انتظامی ۱۰۰۰ آمبولانس درخواست کرده است شروع به تولید ۱۰۰۰ دستگاه می‌کنیم. از این مرحله به بعد نقش مهندس فروش پایان می‌یابد و بقیهٔ کار به‌دست مدیر فروش سپرده می‌شود؛ یعنی وقتی محصولی به تولید انبوه رسید به‌دست مدیر فروش سپرده می‌شود.

به‌طور کلی اگر بخواهیم رابطه‌ای میان انواع کالاها و مهندسی فروش پیدا کنیم باید به تقسیم‌بندی کالاها رجوع کنیم که شامل موارد زیر است:

۱. کالاهای مصرفی بی‌دوام؛

مثل موادغذائی، بهداشتی، آرایشی، شوینده‌ها و... که چون معمولاً به شکل از پیش تعیین شده تولید می‌شوند نیازی به حضور مهندس فروش نیست. 

۲. کالاهای مصرفی بادوام؛

مثلاً یخچال، اتومبیل، اجاق گاز و... که به‌طور معمول نیازی به مهندس فروش ندارند ولی در مواردی پیش می‌آید که حضور مهندس فروش الزامی است مثلاً ممکن است بیمارستانی سفارش ۴۰۰ دستگاه یخچال با ابعاد خاصی بدهد که پیش‌تر در تولید کارخانه نبوده است، از اینجای کار به بعد حضور مهندس فروش لازم است.

۳. کالاهای صنعتی؛ شامل دو گروه ”کالاهای واسطه‌ای“ و ”کالاهای سرمایه‌ای“ می‌شود:

کالاهای واسطه‌ای: کالاهائی هستند که به‌طور مستقیم نقشی را ایفا نمی‌کنند، ولی چنانچه در یک مجموعهٔ بزرگ‌تر قرار گیرند نقش آنها شناخته می‌شود و اهمیت می‌یابد مانند کاربراتور ماشین، یا حتی ماده اولیهٔ تولید لاستیک.

این‌گونه کالاها نیازمند مهندس فروش هستند چرا که ممکن است با سفارشات خاص همراه باشند مثلاً ممکن است کارخانه‌ای نوع خاصی از مادهٔ اولیه را برای تولید نوعی تازه از لاستیک سفارش دهد. 

کالاهای سرمایه‌ای: کالاهائی هستند که به تنهائی ایجاد ارزش و درآمد می‌کنند مانند پرس، مولد برق و...

از آنجا که اینگونه کالاها معمولاً تولید انبوه ندارند و ویژگی‌های خاصی را در طراحی رعایت می‌کنند نیازمند حضور مهندس فروش هستند.

● نتیجه‌گیری:

مهندس فروش کسی است که مراحل مختلف طراحی، تولید، ساخت، نت (نگهداری و تعمیرات) و... را به‌خوبی بشناسد ضمن آنکه توانائی معرفی شایستهٔ محصول را نیز داشته باشد؛ کسی است که که بتواند پاسخگوی ایرادها، اشکالات و اعتراضات باشد و چنانچه با پیشنهادی برای تغییر طراحی مواجه شد آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده پس از مقایسه با سایر محصولات عملی سازد.

همچنین باید توانائی فروشندگی را نیز داشته باشد و مخاطب و مشتریان خود را متقاعد سازد و سفارشی را که ندارند برایشان ایجاد کرده و تولید کند؛ به بیان جامع مهندس فروش هم یک مهندس است و هم یک فروشنده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۲۱
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مدیر فروش موفق چه می‌کند؟

مدیران فروش عهده‌دار شغلی دشوار و پیچیده هستند که نیازمند آموزش حرفه‌ای، تعهد بسیار بالا و درک کوچک‌ترین موقعیت‌ها و نیازهای بازار است.

سایت درگی: فروش از پیچیده‌ترین و بلکه چالش‌برانگیز‌ترین مباحث کسب‌وکار است؛ و از همین‌رو بدست‌گرفتن مدیریت آن نیز کاری چالش‌آفرین محسوب می شود که ظرافتهای خاص خود را می‌طلبد. مدیران فروش عهده‌دار شغلی دشوار و پیچیده هستند که نیازمند آموزش حرفه‌ای، تعهد بسیار بالا و درک کوچک‌ترین موقعیت‌ها و نیازهای بازار است. برعهده‌گرفتن رهبری یک تیم حرفه‌ای فروش، نیازمند اعتماد به نفس بالا، برنامه‌ریزی راهبردی، ذهنیت استراتژیک، ارتباط شفاف و کارآمد، یادگیری، یادگیری‌زدایی و یاددهی و بسیاری دیگر از مهارتهای تخصصی است. افزون بر این، می‌توان هدف بسیاری از سازمانها را در قالب خلق ارزش و افزایش فروش سودآور از طریق مرتفع ساختن نیاز بازار و ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان خلاصه کرد؛ که مدیریت فروش در رسیدن به این هدف، نقش بسیار قابل توجهی در میان فعالیتهای بازاریابی دارد. به‌زبان ساده مدیریت فروش عبارت است از، اداره‌کردن منابع انسانی فروش برای ارتقاء کیفیت و کمیت فروش. کیفیت فروش میزان خشنودی و ماندگاری مشتریان را سبب می‌شود و کمیت فروش میزان اقلام و ارقام فروش را بالا می‌برد. و هماهنگی و توازن بین این دو، موفقیت روزافزون شرکت را فراهم می‌سازد.


مدرس فروش   استاد فروش   مدیر فروش موفق چه می‌کند

مدرس فروش


مدیر فروش کیست و چه می‌کند؟


 مدیران فروش دست‌کم پنج فعالیت کلیدی مطابق نمودار زیر را بر عهده دارند:



 

البته وظایف مدیران فروش به همین موارد منحصر نمی‌شود و یک مدیر فروش کارآمد لازم است ضمن مشخص ساختن اهداف فروش، این اهداف را با اهداف بازاریابی و اهداف سازمانی همراستا سازد. و به‌علاوه، مدیران فروش با برعهده‌گرفتن گزینش و پرورش نیروهای انسانی بخش فروش، ضمن فراهم نمودن امکانات جهت آموزش کافی به آنها  موجبات انگیزش پرسنل فروش را به طرق مختلف فراهم می‌سازد.


اهمیت آموزش و تفاوت آموزش به فروشندگان و مدیران فروش

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


 موارد یادشده، همگی موید اهمیت و نقش مدیران فروش در ارتقای عملکرد سازمانی و بهبود زنجیره ارزش‌آفرینی هستند. به همین دلیل است که آموزش مدیران فروش، از اهمیت روزافزونی برخوردار شده است.


حال سوال اینجاست که چگونه می‌توان مدیران فروش کارآمدتری را در اسرع زمان و باحداقل هزینه تربیت کرد؟  افزایش کیفی توانمندیها و ارتقای سطح مهارتی مدیران فروش، در گرو شناخت مسیر شغلی (Career Path) ایشان است. شناخت این مسیر بیشتر از آن جهت اهمیت دارد که بعضی از نیروهای فروش امروز، مدیران فروش فردا خواهند بود که البته این ارتقا مستلزم محقق شدن شرایط لازم و کسب شایستگی‌های مورد نیاز است. به هر ترتیب بسیاری از مدیران فروش قبلاً از اعضای تیم فروش بوده‌اند. اگر در سطح فردی این مسیر را در نظر بگیریم، اعضای یک تیم فروش باید از مهارتهای فردی خوبی برخوردار باشند. به عنوان مثال برابر نظر بسیاری از کارشناسان فروش، فروشنده‌ها باید درکار تیمی عملکردی مطلوب و شایسته داشته باشند و به‌علاوه باید مهارتهای فردی دیگری را نیز در زمینه‌های مختلف از جمله ارتباط با مشتریان، طراحی پروپوزال، مذاکره، و مهارتهای ارائه در خود پرورش دهند. بنابراین آنچه مسلم است، یک فروشنده باید مهارتهای فردی بالایی داشته باشد تا قادر به حرکت در مسیر تعالی و پیشرفت بوده و بتواند به درجات بالاتر و ارتقای شغلی دست یابد. از این‌رو، بیشتر فروشندگان سعی دارند تا با تمرین و آموختن مهارتهای فردی و پرورش این توانایی‌ها، به جایگاه مدیریت فروش دست یابند. اما در واقع یک مدیر فروش به مهارتهای کاملاً متفاوتی نیاز دارد که در سطح مهارتهای فردی مطرح نیستند، چرا که مدیران فروش باید هدایت‌کننده‌ی عملکرد نیروهای خود باشند. بنابراین مهارتهای فردی از اهمیت کمتری در این سطح برخوردارند، هر چند که یک مدیر فروش مسلط باید مهارتهای ارتباطی بالایی داشته باشد. اما مهم‌تر این است که یک مدیر فروش، چگونه تیم خود را رهبری می‌کند، چگونه به آنها انگیزه می‌دهد، چگونه ایشان را مدیریت می‌کند، چگونه نیروهای مورد نظر خود را استخدام کرده و شایستگی‌های لازم را درآنان پرورش می‌دهد، و اینکه چطور تیم خود را تبدیل به خانواده‌ای با عملکرد بالا می‌کند. بنابراین نگرش یک مدیر فروش با یک فروشنده کاملاً متفاوت خواهد بود و این مهم باید در طراحی مبحث آموزشی گنجانده شود.


نکته بعدی که باید مدنظر باشد، چگونگی تسریع در فرآیند تربیت مدیران شایسته‌ی فروش است. پاسخ این سوال، در گرو داشتن برنامه‌ای جامع و آموزش‌محور برای حمایت از مدیران فروش است. امروزه، بسیاری از شرکت‌های بزرگ و شناخته شده، برنامه‌های آموزشی جامع فروش و نیز برنامه‌هایی برای توسعه‌ی توانمندیهایی رهبری در سازمان خود دارند. اما آنچه عموما از دید این شرکت‌ها ً مغفول می‌ماند، این است که یک مدیر فروش بسته به نیازمندیهای شغل خود به چه مهارتها و شایستگی‌هایی نیازمند است تا بتواند فعالیتهای روزانه‌ی تیم خود را مدیریت کند. در این زمینه دو مسأله باید مورد توجه باشد، نخست آنکه مهارتهای مورد نیاز می‌بایست به مدیران فروش و بویژه افراد تازه‌کار در قالب برنامه‌های تربیتی و حمایتی آموزش داده شود، و هم‌چنین این موضوعات باید توسط مراکز آموزشی معتبر و مجرب و نیز فرآیندهای کوچینگ (مربی‌گری) به آنها آموزش داده شود. مدیران فروش باید نه تنها به کمک فرآیندهای کوچینگ یاد بگیرند، بلکه باید با مفهوم یادگیری‌زدایی نیز آشنا شوند. منظور از یادگیری‌زدایی این است که دانسته‌های قبلی‌مان را که روزی درست بوده‌اند و الان به جهت تغییرات شرایط درست نیستند را از ذهن خود پاک کنیم و یا دانسته‌هایی را که از اساس غلط بوده‌اند و حال به اشتباه‌بودن آنها پی برده‌ایم را دور بیندازیم. یادگیری‌زدایی، بویژه در عصر حاصر و انفجار اطلاعاتی اهمیت دو‌چندانی می‌یابد، چرا که بعضی مواقع باید آموخته‌های خود را فراموش کرد و یا آنها را به حاشیه ‌راند؛چرا که به فراخور شرایط موجود موضوعیتی ندارند.


بنابراین، اگر به‌طور مثال در نقش یک مدیر فروش هنوز به این فکر می‌کنید که چگونه تماس موفقی با مشتری داشته باشید و معامله را خاتمه دهید، به معنای آن است که هم‌چنان در گیرودار مهارتهای فردی و در همان سطح باقی مانده‌اید. حال‌آنکه وقتی فردی به جایگاهی مثل مدیریت فروش دست می‌یابد، باید بخشی از تفکرات بویژه فردمحورانه‌ی خود را به ورطه‌ی فراموشی بسپارد و یا دست کم آنها را در حاشیه ذهن خود حفظ کند. چرا که یک مدیر کارآمد باید بتواند از طریق مدیریت شایسته افراد، عمکرد تیم خود را بالا ببرد و برای این کار نیازمند مهارتهایی مثل مهارت در مربی‌گری، مدیریت عملکرد، مهارت استخدام بهترین‌ها، و بالاخره توانایی در رهبری تیم فروش و انگیزش ایشان است.



ویژگی‌های یک مدیر فروش موفق


افزون بر موارد فوق، مدیران فروش باید تغییرات دیگری را نیز در رفتار خود اعمال کنند تا در شغل خود بدرخشند. از جمله آنکه باید در زبان گفتمان و شیوه‌ی تعامل خود تحولاتی ایجاد کنند. چون که یک فروشنده با مشتری صحبت می‌کند و با او تعامل دارد، حال آنکه یک مدیر فروش با فروشنده‌ها سروکار دارد و دغدغه او این است که چگونه رفتارهای غیر مولد فروشندگان را به رفتارهای سازنده و مطلوب تبدیل کند، در صورتی که دغدغه فروشندگان خاتمه دادن به معامله و فروش به ایشان است. لذا یکی از وظایف مهم مدیران فروش، شناسایی خلاهای رفتاری خود و نیروهای در اختیار و تلاش در جهت اصلاح و مهندسی این رفتارها است. اما برای داشتن فروشنده‌های بهتر، ابتدا باید روی حوزه‌هایی تمرکز کرد که فروشنده‌ها در آن عملکردی مطلوب دارند و به نوعی نقطه قوتشان محسوب می‌شود. درست مانند مربی‌گری تیم‌های ورزشی، که مربیان قبل از کار روی مهارتهای جدیدی که بازیکنان باید بیاموزند، تمرکز خود را روی حداکثرساختن توانمندیهای  فعلی بازیکنان و نقاط قوت موجودشان جلب می‌کنند.




مدیران فروش گاه در این زمینه اشتباهاتی را مرتکب می‌شوند، از جمله آن‌که وقتی با تیم خود صحبت می‌کنند به دلیل جایگاه به ظاهر برترشان انتظار دارند که فروشندگان مطابق خواسته و عملکرد مدیر تیم عمل کنند. به این معنا که چون من رئیس هستم، اقدامات شما نیز باید مانند در راستای اعمال من باشد. متخصصان هاروارد از این عارضه با عنوان" سندرم سوپر استار" یاد می‌کنند. سوپر استارها و یا ابر قهرمان‌ها قادر به درک صحیح دیگران نیستند و رویه‌‌هایی را که از نظر خود درست می‌دانند به کارمندانشان دیکته می‌کنند.


این نشانه‌ی این مساله است که این قیبل افراد، مربیان قابلی نبوده و نقش خود را به عنوان یک مدیر فروش به درستی درک نکرده‌اند. اما مربیان کاربلد چه در عرصه‌های ورزشی و چه کسب وکار، از بستر تعامل وارد می‌شوند. این مدیران با همراهی اعضای تیم خود به رصد کاربردی‌ترین و مولدترین روشهای فروش و بررسی عوامل حیاتی موفقیت در فروش می‌پردازند، تا با نگاهی فرصت‌یاب به شکلی آگاهانه از آن الگوبردای کنند. مدیران فروش نباید همچون کسانی باشند که دلشان را به  میز ریاست خوش کرده اند. بلکه باید از پشت میز خود بلند شوند و با تیم خود شروع به کار کنند، زیرا این کار  عامل اصلی رشد و موفقیت شرکت و کارکنان خواهد بود.


آنچه مسلم است، در آینده‌ای نه چندان دور، عملکرد مدیریت فروش توسط عملکرد اعضای تیم او سنجیده می‌شود. لذا تاثیر مثبت و سازنده مدیران فروش بر اعضای تیم فروش منجر به کسب نتایج مطلوب‌تر خواهد شد.  به عنوان مثال، چنانچه یک مدیر فروش بتواند عملکرد 10 فروشنده تحت نظر خود را تنها به اندازه‌ی 10 درصد بهبود دهد، شاهد یک هم‌افزایی بسیار سازنده در عملکرد کاری سازمان خواهیم بود و این دلیلی بر اهمیت تربیت و آموزش مدیران فروش شایسته است.


علاقمندان می‌توانند در دوره جامع مدیریت فروش و فروش حرفه‌ای و یا دوره جامع مدیریت تیم‌های بازاریابی و فروش در محل آموزشگاه بازارسازان شرکت کرده و ضمن ارتقای مهارتهای فردی فروش، به پرورش مهارتهای خود در امر مدیریت پرسنل فروش اقدام کنند. کتاب‌های مدیریت فروش و فروش حضوری با نگرش بازار ایران (چاپ بیستم) و چهل‌گفتار پیرامون مباحث فروش هم می‌توانند برای مدیران فروش امروز و مدیران فروش آینده مفید باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۵
مدرس بازاریابی مدرس فروش

چهار مرحله برای شناسایی و جذب مشتریان اصلی
آموزش فروش به پرسنل فروش شرکت مدرس فروش

مدرس فروش

در دهه‌ی اول قرن بیست‌ویکم کمتر از نیمی از استارت‌آپ‌های ایالت متحده بیش از 3 سال زنده ماندند. در سال 2000 حدود 44 هزار شرکت تاسیس شد و کمتر از 6 درصد آن‌ها در سال 2010 بیش از 10 میلیون دلار درآمد داشتند. یکی از دلایل اصلی این شکست‌ها این است که کارآفرینان اهداف خود را به درستی شناسایی نمی‌کنند.

 
timthumb.php

بدون شناسایی مشتریان اصلی تلاش‌های قهرمانانه در این زمینه جوابگو نخواهد بود. چهار مرحله‌ی زیر این روند رو به پائین را معکوس می‌کند.
1) جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌های مشتری
هر شرکت باید بداند که چگونه ویژگی‌های مشتری و متریک‌های فروش از جمله سود، هزینه های جذب فروش ، ارزش طول عمر مشتری و غیره را به هم پیوند دهد. در حالی که این اطلاعات در توابع چندگانه در یک شرکت پراکنده هستند. باید یک زبان مشترک در سراسر تابع ایجاد شود.
2) در زمینه‌هایی مشارکت بگیرید.
مردم از رفتارهای مشتری فهم بهتری دارند و باید در جمع‌آوری داده‌ها دخالت داده شوند. در مورد صفات مشتری‌های سودآور و بی‌ثمر چه چیزی می‌توانند به ما بگویند؟ چه چیزی می‌تواند هزینه‌های جذب مشتری در بخش‌ها را کم کند؟ مفاهیم تغییرات سازمانی چیست؟
3) تعیین کنید که چه کسانی واقعا برای شما پول‌ساز هستند.
پیامدهای درک عمیق مشتری تغییراتی در اثربخشی فروش به وجود می‌آورد. هزینه‌هایی که مشتریان می‌دهند، می‌تواند به طور چشمگیری متفاوت باشد. برخی از مشتریان نیاز دارند که بیشتر با آن‌ها تماس گرفته شود. برخی ممکن است سفارشات بزرگی بدهند، برخی حجم زیادی از محصول را بخواهند اما بسیاری از آن‌ها می‌خواهند که سفارشات آن‌ها به موقع تحویل داده شود. با دانستن اینکه چه کسانی واقعا مشتری هستند و پول نقد تولید می‌کنند، شما قادر خواهید بود منابع را براساس آن‌ها تراز کنید.

مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

4) ارتباط با معیارها
وسعت تغییرات به این معناست که ارتباطات بسیار مهم است. رهبران باید زمانی را برای بحث در مورد منطق و معنای کسب‌وکارشان اختصاص بدهند. در عمل بسیاری از شرکت‌ها تا زمانی که همه چیز جدی نیست مشتریان‌شان را انتخاب نمی‌کنند. با این حال برقراری ارتباط و رفتار براساس معیارهای مشتریان به تصمیم‌گیری سریع‌تر و سود بیشتر در آینده کمک می‌کند.
این مسئولیت شما به عنوان یک کارآفرین است که از طریق فکر و معیارهای روشن مشتریان‌تان را انتخاب کنید، بازار هیچ‌گونه مسئولیتی در این قبال ندارد. اگر این کار به درستی انجام شود می‌تواند یک مدل فروش مقیاس‌پذیر ارائه کند. تمرکز روی منابع و ایجاد یک فرآیند مستمر برای انطباق با معیارها در برابر تغییرات بازار اجتناب‌ناپذیر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۸
مدرس بازاریابی مدرس فروش

فروش در خرده بازارها
تدریس فروش سخنران فروش استاد فروش مدرس فروش

مدرس فروش

برای سال‌ها در شرکت فروش مواد شیمیایی به صورت ثابت کار خود را ادامه می‌دادیم اما این اواخر به دلیل نفوذ رقبا و تغییرات تقاضا حجم فروش کم شده بود. با استفاده از قابلیت تجزیه و تحلیل، شرکت‌ هفت منطقه‌ی US را به 70 خرده بازار تقسیم کرد. سپس مناطق داغ خرید و فروش را شناسایی کرد و نیروهای فروش را در آن‌جا مستقر کرد. در طی یک سال بدون افزایش در بازاریابی یا هزینه‌های فروش نرخ رشد فروش دو برابر شد.

 
 

 

 

کلید چرخش قابل توجه شرکت، توانایی جدید خود در ترکیب، شیفت دادن و مرتب کردن مخازن عظیمی از داده‌ها به منظور توسعه‌ی یک استراتژی فروش بسیار کارآمد بود. در حالی که شرکت‌های B2C در استخراج پتابایت معاملات مهارت دارند سازمان‌های B2B از داده‌های بزرگ استفاده می‌کنند.
داده‌های بزرگ(big data) چیست؟
داده‌های بزرگ معمولا به مجموعه‌ای از داده‌های گسترده اشاره می‌کند که در اشکال گوناگون و از منابع مختلف و در زمان واقعی جمع‌آوری شده‌اند.
در مفاهیم B2B این داده‌ها ممکن است از شبکه‌های اجتماعی، سایت‌های تجارت الکترونیک، ثبت تماس مشتریان و یا بسیاری از منابع دیگر کشیده شده باشند. آن‌ها مجموعه داده‌ی منظمی نیستند و بسیار گسترده و پیچیده هستند که برای تجزیه و تحلیل آن‌ها نیازمند نرم‌افزارهای تخصصی و مهارت‌های مورد نیاز برای جمع‌آوری و مدیریت آن‌ها هستیم.
برای درک این‌که سازمان‌های فروش چگونه شروع به استفاده از داده‌های بزرگ می‌کنند، ما شروع به مصاحبه با 120 مدیر فروش در سراسر جهان کردیم که به طور قابل توجهی در درآمد و سودآوری عملکرد بهتری داشتند. این گفتگوها نشان داد که استراتژی خرده‌بازار شاید قوی‌ترین نرم‌افزار تجزیه و تحلیل داده‌های بزرگ در فروش B2B باشد.
کشف و بهره‌برداری از این نقاط شامل سه مرحله است:
1) تعریف خرده‌بازارها و تعیین پتانسیل رشد شرکت‌تان.
2) استفاده از این یافته‌ها برای توزیع منابع و راهنمایی نیروهای فروش.
3) ترکیب داده‌های بزرگ با عملیات و فرهنگ سازمانی
بیایید هر کدام را به نوبه‌ی خود انجام دهیم.

مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


بسیاری از شرکت‌ها بر این باورند که درک خوبی از چشم‌انداز رشد اقتصادی در مناطق فروش خود دارند اما زمانی که رهبران فروش مناطق جغرافیایی را به ده‌ها یا صدها خرده بازار تقسیم کنند آن‌ها خواهند دید که در مناطق محدودی هستند و بعید است که رشدی داشته باشند.
یک شرکت با تعیین اندازه ایده‌آل و موقعیت خرده‌بازار خود با توجه به اهداف و منابع شرکت شروع می‌شود. در مرحله‌ی بعد مدیران بررسی می‌کنند که محرک‌های خرید مشتریان در هر بازار کدام‌ها هستند و سهم بازار فعلی شرکت در هر بازار چگونه است. هدف این است که چگونه با تعریف مشکل، روش‌های حل آن و مهم‌تر چگونه می‌توانید از دیدگاه‌ها و در نتیجه تیم فروش بهتر استفاده کنید. پیچیدگی جمع‌آوری داده‌ها و تجزیه و تحلیل آن‌ها است که این وظایف را به دنبال دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۴
مدرس بازاریابی مدرس فروش

بیشترین فروش بر پایه ی دوستی صورت می گیرد و نه فروشندگی

مدرس بیشترین فروش استاد بیشترین فروش آموزش بیشترین فروش

   مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

در این مقاله تجربه جالبی را در مورد فروش یک دوره آموزشی را با شما در میان می گذارم. به قول جفری گیتومر: بیشترین فروش بر پایه ی دوستی صورت می گیرد و نه فروشندگی. در همین روزهای ایام عید به دعوت یکی از دوستان، برای عید دیدنی به منزلشان رفتم. دوست من در حوزه روانشناسی تحصیلات کرده و در این زمینه نیز کار می کند و مطالعات زیادی در این حوزه دارد و در بعضی اوقات برای دوره های آموزشی روانشناسی موسسات مختلف بازاریابی می کند.

پس از احوال پرسی های همیشگی و تبریک سال نو، گقتگوی دو نفره ما به مباحث جالبی کشیده شد. دوست من با شور و اشتیاق خاصی در مورد هدف گذاری برای زندگی و کار خود برای سال ۱۳۹۳ و همچنین رسالت خود در کار و زندگی برای من صحبت کرد که نکات وی برای من جذاب بود و طرز فکر این دوست عزیز بنظرم خیلی متفکرانه و جالب بود. بطوریکه من تا حدود زیادی شیفته طرز تفکر ایشان در زمینه بنیان های فکری او شدم.

بطور اتفاقی وی در لابلای صحبت های خود، در مورد شروع کلاس های جدید روانشناسی در یک موسسه خاص که او برای آنها بازاریابی می کرد برایم صحبت کرد و چون من کنجکاو شده بودم خیلی سریع راجع به زمان برگزاری کلاسها و تعداد ساعت ها و هزینه ی آن دوره پرسیدم و فکر می کنم ۵ دقیقه بیشتر طول نکشید که همان شب در آن دوره ها ثبت نام کردم و هزینه آن را نیز پرداخت کرده بودم.

در راه بازگشت از خانه دوستم به این موضوع فکر کردم که چقدر سریع حاضر به ثبت نام در یک دوره آموزشی شدم و پول آن را هم با کمال میل و سریعاً پرداخت کردم. راستش را بخواهید شاید هنوز هم نمی دانم که آیا این دوره بدرد من می خورد یا نه؟! اما یک چیز را مطمئن هستم و آن اینکه خرید من بر اساس پیشنهاد دوستم صورت گرفت و اگر او نبود شاید هرگز در چنین دوره ای شرکت نمی کردم.

نکته مهم اینجاست که دوستان، برای فروش به دوستان خود نیاز به استفاده از تکنیک های فروش ندارند. بلکه کافی است که از آنها بخواهند که خرید کنند. پس شما هم سعی کنید با مشتریان بالقوه خود طرح دوستی بریزید و نقاط مشترک خود با آنها را کشف کنید. فروش به یک دوست بسیار ساده تر از فروش به یک شخص غریبه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۴
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مزیت رقابتی کسب و کار های کوچک چیست؟
مدرس مزیت رقابتی فروش آموزش مزیت رقابتی فروش

مدرس فروش

اگر صاحب یک کسب و کار کوچک هستید و تصوّر می‌ کنید که در مقابل شرکت‌های بزرگ با هزینه‌های عظیم تبلیغاتی شانسی برای موفقیت‌های بزرگ ندارید، دچار اشتباه‌اید.
کسب و کار
گاهی اوقات این شرکت‌های بزرگ هستند که آرزو می‌کنند که ویژگی‌های یک کسب و کار کوچک را در خود داشتند. در حالی که شرکت‌های بزرگ باید هزاران دلار صرف شناخت مشتریان خود کنند شرکت‌های کوچک فقط کافی است درهای کسب‌وکارشان را به روی مشتریان باز کنند و در نهایت سادگی با آنها در ارتباط باشند.

Gail Goodman، مدیر عامل یکی از شرکت‌های بزرگ بازاریابی در این باره می‌گوید: کسب‌وکارهای کوچک به شکل غیرقابل باوری به مشتریان خود نزدیک هستند، آنها به گروه‌های تحقیقاتی نیاز ندارند و هر روز با مشتریان خود در حال صحبت کردن هستند. تبدیل کردن این ارتباطات به سود خالص و تجارتی بزرگتر کار ساده‌ای است.

Gail Goodman ویژگی‌های متمایزکننده یک کسب‌و‌کار کوچک را موارد زیر می‌داند:

امکان برقراری یک تجربه معنادار
اولین و اصلی‌ترین ویژگی مثبت کسب‌وکارهای کوچک در امکان ایجاد یک رابطه معنادار با مشتریان‌شان است. یک تجربه هیجان‌انگیز و متفاوت. متاسفانه آمار تجربه خرید خوب و متفاوت در مشتریان بسیار پایین است و کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند بدون خرج هزینه‌های گزاف این آمار را بالا ببرند. فقط کافی است کاری کنند که لبخند روی لبان مشتریان‌شان بنشیند.

همه شما را می‌شناسند
بعنوان یک صاحب کسب‌وکار کوچک همسایه‌ها، مشتریان و افراد دیگر مرتبط با کار خود را از نزدیک و با اسم می‌شناسید. این موضوع کمک می‌کند که روز به روز بیشتر یاد بگیرید، کار خود را توسعه بدهید و رشد کنید. با توجه به ارتباطات نزدیک و دوستانه بعد از مدتی کسب‌وکار شما به یکی از بخش‌های اصلی جامعه‌ای که عضو آن هستید تبدیل می‌شود و توسعه کسب‌وکار برایتان راحت‌تر خواهد بود.

بازار خود را می‌شناسید
کوچک بودن کسب‌وکار به شما کمک می‌کند کاملا با آن عجین باشید و تمام جزییات کار در آن را بدانید. برای مثال اگر ایده یا محصول جدیدی داشته باشید فقط کافی است از چند مشتری بعدی که وارد مغازه‌تان می‌شوند بپرسید که راجع به ایده شما چه فکری می‌کنند. این فرایند در شرکت‌های بزرگ به سختی و با پیچیده‌‌گیهای زیاد انجام می‌شود.

حال که ویژگی‌های مثبت یک کسب‌وکار کوچک را بررسی کردیم، بهتر است راجع به استراتژی‌های ارتباطاتی آن نیز نگاهی بیاندازیم:
   مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


متصل بمانید
صاحبان کسب‌وکارهای کوچک‌تر باید همواره با مشتریان خود توسط ایمیل و شبکه‌های اجتماعی در ارتباط باشند. زمانی که لبخند رضایت در صورت مشتریان‌تان دیدید کافی‌ است از آنها بخواهید که عضو خبرنامه ایمیلی شما شوند و یا اینکه شما را در Linkedin یا Facebook دنبال کنند. لازم نیست چندین شبکه اجتماعی داشته باشید، یکی یا دوتا را انتخاب کنید و آن‌ها را فعالانه مدیریت‌شان کنید.

وبلاگ‌نویسی کنید
کسب‌وکارهای کوچک با توجه به اینکه با مشتریان خود از نزدیک و روزانه در ارتباط هستند به خوبی زبان ارتباط با آنها را می‌دانند، کافی است همین نحوه ارتباطی را در فضای آنلاین نیز ادامه دهند.
مثلا اگر همه مشتریان سوالات متداول مشخصی را می‌پرسند کافی است در یک صفحه اینترنتی همه این پرسش و پاسخ‌ها به صورت کامل قرار بگیرند.
Goodman تاکید می‌کند که لازم نیست که برای اینکار تبدیل به یک وبلاگ‌نویس حرفه‌ای شوید، فقط همان شیوه ساده و صمیمی ارتباطی را در فضای آنلاین نیز ادامه دهید. برای مثال اگر یک فروشگاه فروش لوازم کادویی دارید می‌توانید پیشنهاد‌های ویژه‌ای را برای روز پدر در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید.سعی کنید سایت خود را به روز نگه دارید و مطمئن شوید که افراد از موتورهای جستجوگر به راحتی می‌توانند به آن برسند.

ارتباطات خود را عمیق‌تر کنید
زمانی که شبکه خوبی از مشتریان‌تان ساختید در بین آنها جستجو کنید و وارد شبکه‌های تخصصی آنها شوید. برای مثال اگر فروشگاه لوازم کوه‌نوردی دارید با افرادی که عضو گرو‌ه‌های تخصصی کوه‌نوردی هستند ارتباطات نزدیک‌تری برقرار کنید. مطمئن باشید که مشتریان هدف شما همان دوستان، آشنایان و خانواده مشتریان فعلی‌تان هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۳
مدرس بازاریابی مدرس فروش

فروشندگان حرفه ای / بخش اول
مدرس فروشندگان حرفه ای آموزش فروشندگان حرفه ای

مدرس فروش
اول از هر چیز باید بگویم که اوضاع اقتصادی امروز کشور در حال حاضر بسیار بحرانی بنظر می رسد. کسب و کار شما همانند گذشته رونق ندارد و فروش پایینی را تجربه می کنید. مشتریان را بسیار سخت می توانید متقاعد به خرید نمایید و یا معمولا از شما تخفیف بسیار زیادی می خواهند پس حاشیه سود شما نیز پایین آمده و خلاصه روزگار بسختی می گذرد. هم اکنون نیز در دل خود می گویید حاشیه نرو و برو سر اصل مطلب که دو زار کاسب شویم.

فکر می کنم تا اینجا نوشتن این جملات برای همدردی با شما کافی باشد. الان خیالتان راحت است که بالاخره یک شخص پیدا شد که در مقالات این چنینی با ما همدردی کند و مرتب از فروش بالا با استفاده از به قول بسیاری از شما تکنیک های غیرکاربردی و تکراری نکند و یک قرص و یا دارویی سری برای ما تجویز کند تا از فردا مشکلمان حل شود. باید به شما خبر بدهم که درست حدس زدید، در این مقاله اسرار خوبی را برای شما فاش می کنم.

در واقع قصد دارم آیینه ای جلوی خود شما قرار دهم تا کمی خود را در آن تماشا نمایید.

من می خواهم یکسری نکات کاملا کاربردی و روزمره ای که در طول روز در کسب و کارمان به چشم می خورد را در قالب یکسری اتفاقات واقعی برای شما بازگو کنم. مطمئن هستم شما نیز به وفور با این نکات در طول روز برخورد دارید و خودتان کلاه خود را قاضی خواهید کرد.

قبل از اینکه به این نکات بپردازم شما خواننده عزیز را به دو دسته تقسیم می کنم. اول کسانی که خود صاحب کسب و کار هستند و فروشندگانی را به استخدام خود دارند و یا عملا فروشنده اصلی خودشان هستند و دومین دسته کسانی هستند که فروشندگانی هستند که در یک کسب و کار مشغول بکار هستند و برای یک کسب و کار خاص کار می کنند. هر دو گروه از این مقاله از دید خود، بهره خواهند جست.
   مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


 

داستان اول:
چندی پیش با شرکت بسیار بزرگی برای خرید یک CRM تماس گرفتم. کارشناس فروش مرتبط که برای توضیحات به من وصل شد با بی حالی تمام پاسخ می داد و انگار که برایش بسیار سخت بود که این توضیحات را برای چندمین بار باید تکرار نماید. اول تصور کردم که شاید دفعه اول است و امروز شاید کمی بی حال است. از وی پیش فاکتور خواستم و ایشان پس از کلی تاخیر در ارسال پیش فاکتور و برقراری تماس بعدی دوباره با برخوردی به مراتب سردتر و بی روحتر از سوی ایشان روبرو شدم.
خوب تصور کنید که چنین شرکتی انتظار دارد در فروش CRM به شرکت من موفق باشد؟!!!!!
ای فروشندگان عزیز مشتریان را عزیز بشمارید و آنها را به خود جذب کرده و با ایشان صمیمی شوید. شما باید اول عاشق کار خود باشید و مشتری باید شیفته برخورد شما شود. هیج راه میانبری جز این وجود ندارد. ای صاحبان کسب و کار آیا شما مکانیزمی برای کنترل کارمندان فروش خود در برخورد با مشتری در سازمان خود در نظر گرفته اید؟

 

داستان دوم:
چند روز پیش با یک شرکت تحقیقات بازار برای دریافت خدمات مربوطه تماس گرفتم. خانم کارشناسی از طرف منشی به من معرفی شد. پس از صحبت با ایشان متوجه شدم که ایشان حتی از شرح خدمات شرکت خود به من عاجز است و تلاش می کند هرجور شده در شرکتشان با کارشناسان احتمالا رده بالاتر قرار ملاقاتی بگذارد. که آنهم پس از دوبار کنسل شدن قرار دیگر از سوی آن شرکت پیگیری صورت نگرفت که من متوجه شدم احتمالا این شرکت تحقیقات بازار که وب سایت اینترنتی هم نداشت احتمالا CRM ی هم در بساط ندارد که بتوان مشتریان احتمالی خود را ردیابی کند.
ای فروشندگان حرفه ای آیا در مورد کاری که در آن حضور دارید تخصص کامل دارید؟ تمام ابعاد و زوایای آن را می شناسید؟ آیا شما باور دارید که این بهترین محصول در رده خود است؟ آیا خود شما ارزش واقعی محصولی را که می فروشید باور دارید؟
ای صاحبان کسب و کار آیا کارکنان فروش شما آموزش کامل را دیده اند؟ آموزش های شما مدام بروز می گردد؟ اصطلاحا جریان اطلاعات از بالا به پایین در سازمان شما جاریست؟ آیا از ابزارها و نرم افزارهای مدیریت روابط مشتریان و اتوماسیون های اداری در کسب و کار خود استفاده می کنید؟

 

داستان سوم:
دو هفته پیش از یک شخص طراح سایت خواستم به شرکتم بیاید و سایت خاصی که مد نظر من است را برایم طراحی کند. راستش را بخواهید وب سایت خاصی بود و بنظر نمی رسید که کار ساده ای باشد. ایشان دو نمونه از کارهای خود را که شبیه به کاری بود که من می خواستم را به من نشان داد که البنه امضاء خود ایشان پای آن طراحی ها نبود و ادعا کرد که ۹۰٪ این طراحی را مجموعه ایشان انجام داده است. پس از کلی صحبت مقرر شد که ایشان طرح پیشنهادی خود را در مدت ۳ یا ۴ روز برای من ارسال کنند. اگر شما تاکنون طرحی دریافت کرده اید من هم مثل شما دریافت کردم!!!
من از فروشندگان عزیز خواهش می کنم می کنم که با مشتریانمان صادقانه برخورد کنند. اگر واقعا محصولی که مد نظر مشتری است را می توانیم تحویل دهیم، به او قول دهیم در غیر اینصورت نیاز به دروغگویی نیست. صاحبان کسب و کار نیز باید محصولاتی را ارائه دهند که در بازار مزیتی رقابتی داشته باشد و یا ویژگی خاصی داشته باشد تا فروشندگان بتوانند مشتری را متقاعد به خرید نمایند. ما از فروشندگانمان نمی توانیم انتظار معجزه داشته باشیم.

 

داستان چهارم:
روزگاری است که در حوزه فروش ملک فعالیت می کنم. برای خرید CRM کارشناسان فنی شرکت مورد نظر برای ارائه توضیحات به دفتر ما آمده بودند. من شروع به توضیح راجع به کارمان کردم و اعلام کردم که کار ما معرفی خریداران به فروشندگان ملک است و در نهایت قراردادی میان این دو بسته خواهد شد. یکدفعه یکی از کارشناسان مذکور گفت چه جالب سیستم CRM ما پیش فاکتور نیز صادر می کند. من تصور می کنم فروشندگان سخنان مشتری را می شنوند ولی خوب گوش نمی دهند و معمولا درک درستی از نیاز مشتری ندارند فقط به این فکر می کنند که هر جوری شده پول را از مشتری دریافت کنند.
به فروشندگان حق می دهم که بدنبال کسب درآمد بیشنر باشند اما این راهش نیست. هر کاری راه و رسمی دارد. شما باید تلاش کنید که نیازهای مشتری را با امکانات محصولتان تطبیق دهید و بعد به وی پیشنهاد دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۹
مدرس بازاریابی مدرس فروش