مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروشمدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش

بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش بهزاد حسین عباسی دوره فروش آموزش فروش

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس بازرایابی

استاد فروشندگی مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی تدریس فروشندگی
مدرس فروش استاد فروش

مدرس فروش استاد فروش آموزش بازاریابی

مدرس فروشندگی استاد فروشندگی آموزش فروشندگی

آموزش فروشندگی آموزش بازاریابی

آموزش فروش آموزش فروشندگی

مدرس فروش مدرس مارکتینگ

مدرس فروش مدرس فروشندگی

آخرین مطالب

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد فروش» ثبت شده است

راز فروش بیشتر: اشتراک گذاری دانش
مدرس راز فروش بیشتر مدرس اشتراک گذاری دانش

مدرس ویزیتوری فروشندگی


یک کار آفرین باید بتواند ایده اش را به سرمایه گذاران ، شرکایش و مشتریان بالقوه اش بفروشد. ولی شیوه‌های فروش قدیمی دیگر تاثیر گذاری قبلی خود را ندارند.
فروش
آیا می دانید مارک زاکربرگ، استیو جابز، بیل گیتس و الون ماسک چه وجه مشترکی دارند؟ همه آنها فروشندگان نخبه ای هستند.

به راحتی روی سن می روند و در مقابل عده عظیمی از افراد دیدگاه خود را بیان می کنند و آنها را متقاعد می کنند که آن دیدگاه را بخرند. این همان چیزی است که هر کارآفرینی باید بداند: فروش چیزی است که همیشه با آن در ارتباط خواهید بود.
یک کار آفرین باید بتواند ایده اش را به سرمایه گذاران ، شرکایش و مشتریان بالقوه اش بفروشد. تا وقتی که نتوانید ایده و یا طرح کسب و کارتان را به مخاطبان آن ارائه کنید، فعالیت‌های شما نتیجه نخواهد داشت.
برای اینکه به موفقیت دست پیدا کنید باید دائما در حال ارتباط باشید و با افراد مختلف صحبت کنید، در وضعیت جامعه امروز که یک جامعه اشباع شده از فروش است آخرین چیزی که افراد به دنبال آن خواهند رفت گوش دادن به یک ارائه فروش است، چرا که بارها و بارها به این نوع سخنرانی ها و ارائه ها گوش داده اند و هیچ حسی نسبت به آن ها ندارند. از نظر آنها شما هم فرد مشابه دیگری هستید که قصد دارید آب در هاون بکوبید و مطمئن باشید هیچ کس دوست ندارد که صندوق دریافت پست الکترونیکی اش پر از نامه های تبلیغاتی باشد.
   مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


بیایید با خودمان صادق باشیم، سخنان بی روح و گزافه ای مانند “فرصت استثنایی”، “پیشرو در صنعت”، ” برترین محصول” دیگر به درد نمی خورند و ایمیل های حاوی این نوع تبلیغات مانند یک هرزه نامه توسط مخاطبان پاک خواهد شد. البته مخاطبان حق دارند، چرا که هیچ کس وقت اضافی برای خواندن این نوع تبلیغات بی معنی و خسته کننده را ندارد.
اما نگران نباشید یک راه بهتری برای فروش وجود دارد، بازاریابی درون گرا (Inbound marketing ) یک استراتژی فروش است که باعث ترغیب مشتریان به ارتباط با شما می شود. این نوع بازاریابی به نوعی در نقطه مقابل بازاریابی های سنتی مثل بیلبورد ها و تبلیغات تلویزیونی قرار می گیرد.
بازاریابی درون گرا با فراهم کردن مجموعه ای از توصیه های ارزشمند و نکات کلیدی و راهنمایی های به درد بخور سعی در ترغیب مخاطبان دارد به طوری که اگر بتوانید در این مسیر درست عمل کنید این مخاطبان شما هستند که بی صبرانه منتظر ایمیل های شما خواهند بود و دائما در شبکه های اجتماعی با شما ارتباط برقرار می کنند و در خبرنامه شما مشتاقانه عضو می شوند.
یک بازاریاب درون گرا هیچ شباهتی به فروشندگان معمولی ندارد او یک فرد حرفه ای است به جای اینکه حوصله سر بر و مزاحم باشد برای مردم مفید است و به آنها واقعا کمک می کند.

بازاریابی درونگرا چند تاکتیک پایه ای دارد:

اطلاعات مفید و کاربردی منتشر کنید: خیلی ساده یک وبلاگ یا خبرنامه حاوی اطلاعاتی که مشتریان احتمالی شما دنبال آنها هستند راه اندازی کنید.مخاطبانتان را آموزش دهید: از ترفندهای فروش و حقه و حیله به هیچ وجه استفاده نکنید، هیچ کس حوصله گوش دادن به ارائه های فروش را ندارد، مردم به دنبال جواب های سوالات خود هستند بنابراین آنچه که نیاز دارند به آنها بدهید.

تدریس کنید: شما از نظر مخاطبانتان باید یک متخصص باشید. اگر دانش خود را رایگان در اختیار انها قرار دهید شما را حرفه ای تر و متخصص تر خواهند دید.

خطوط راهنما مشخص کنید و ابهامات را از بین ببرید: باید بدانید که مردم دوست دارند که بهترین کار ممکن را انجام دهند و از اشتباه کردن بیزارند، بنابراین شما باید به آنها کمک کنید تا پیچیدگی های موجود در تصمیم گیری ها را ساده کنند.

مشتریان شما قصد خرید دارند منتها نیاز به راهنمایی در زمینه تخصصی شما دارند و این دقیقا همان جایی است که بازاریابی درون گرا زیبایی خود را نشان می دهد: شما با کمک کردن به دیگران کالای تان را می فروشید. به سراغشان برو ، آموزش بده و بفروش.

به این امر باور داشته باشید که شما بیشتر از آنچه که خودتان می دانید، اطلاعات دارید پس آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. مردم اگر بدانند که شما چه کسی هستید و چه میدانید به شما با کمال میل گوش می دهند و دقیقا به همین خاطر است که سخنرانی های بیل گیتس و استیو جابز و مارک زاکربرگ پر از تماشاگر می شود، آنها ثابت کرده اند که می دانند و می آموزند.

یک بازاریابی قدرتمند و واقعی از حقه ها و ترفند های پنهانی استفاده نمی کند، بازاریابی واقعی از حقیقت ،واقعیت و کمک کردن بی دریغ به مشتریان به منظور حل مشکلات‌شان حاصل می شود.
پس یادتان باشد وقتی به مردم اجازه دهید که بدانند شما چه کسی هستید از شما خرید می کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۷
مدرس بازاریابی مدرس فروش

فروشندگان حرفه ای 

خوب همانطور که گفته بودم بحث فروشندگان حرفه ای را با هم با بازگو کردن چند اتفاق واقعی ادامه می دهیم تا بدانیم چه چیزهای دیگری می تواند ما را به یک فروشنده حرفه ای تبدیل کند.

 آموزش فروشنده حرفه ای  مدرس فروشنده حرفه ای  تدریس فروشنده

استاد فروش
داستان پنجم:
روزی از طرف کارفرمای خود برای مذاکره برای خرید یک محصول ساختمانی با یک شرکت وارد مذاکره شده بودم. طرف مذاکره کننده من شخصی بسیار چاق بود و صدای بسیار کلفتی داشت. توجه من بطور ناخودآگاه به ظاهر و نحوه صحبت کردن او جلب شده بود و چندان به توضیح ایشان در مورد خصوصیات محصول توجهی نداشتم.
بنظر من فروشندگان می بایست به ظاهر خود بسیار اهمیت بدهند. یک فروشنده با اندامی متناسب و لباسی شیک و صدایی شیوا را در ذهن تصور کنید!! بنظر من وی قبل از مذاکره نیمی از راه را پیموده و توجه مشتری را به خود جلب کرده است. سعی کنید اندامی متناسب داشته باشید و به کلاسهای فن بیان بروید تا صدایی گیرا و رسا داشته باشید و با علم زبان بدن آشنا شوید و حتما سعی کنید برای همیشه سه ماده سمی خطرناک یعنی نمک، شکر و قند را از زندگی خود حذف نمایید و نتیجه اعجاب انگیز آن را ببینید.

 

داستان ششم:
روزی فروشنده ای که قصد فروش چیلر به شرکت ما را داشت وارد دفتر ما شد. او با مجموعه کاملی از کاتالوگهای مربوط به محصول آمده بود. شرکتی که من در آن مشغول بکار بودم کار فروش انحصاری ملک انجام می داد و آن فروشنده تصور می کرد که ما خود سازنده در حوزه صنعت ساختمان هستیم. به عبارت بهتر می توان گفت که راه را کاملا اشتباه آمده بود.
فروشندگان باید قبل از ملاقات با مشتری اطلاعات کاملی از وی بدست بیاورند. اینترنت، روزنامه ها و حتی کارمندان شرکت مشتری همه و همه می توانند به شما اطلاعات کاملی در مورد مدیرشان بدهند. مشتری بسیار خوشحال می شود که شما اطلاعات زیادی در مورد او داشته باشید و حتی درباره وی تعاریفی نیز در میان صحبتتان بکنید. هیچ انسانی از تعریف راجع به خود نیست که خشنود نشود. بنظر من مدیران فروش نیز می توانند با تیز هوشی این ابزار را در اختیار فروشندگان خود قرار دهند.

    مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir



داستان هفتم:
در طول مدت زیادی که کار مشاوره انجام می دهم بارها و بارها در دام جلسات بی خاصیت گرفتار شدم. مثلا از فلان شرکت تماس می گیرند و مدیر فروش شرکت که از روی سایت شماره مرا برداشته است و در بسیار از اوقات در کار خود دچار مشکل شده است با من تماس می گیرد و یک قرار جلسه می گذارد. وقتی به دفتر آن شرکت مراجعه می کنم می بینم همان مدیر فروش و شاید یکی دیگر از کارمندان فروش در جلسه نشسته اند و از من بعنوان مثال تقاضای کمپین بازاریابی می کنند. وقتی از آنها سئوال می کنم که مدیرتان در جریان است؟ و یا بودجه مورد نظر برای تبلیغات چقدر است؟ پاسخ می دهند که در واقع ما هنوز با مدیرمان در این مورد صحبت نکردیم و اصلا نمی دانیم عکس العمل وی چه خواهد بود و من تازه انجا می فهمم که اصلا با فرد تصمیم گیر اصلی جلسه ندارم و در واقع وقت خود را تلف کرده ام.
لطفا سعی کنید حتما با کسانی که در شرکت مشتری تصمیم گیرنده هستند و آنها فقط می توانند تصمیم به خرید بگیرند ملاقات کنید در غیر اینصورت وقت خود را تلف کرده اید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۲
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مدرس فروشنده تاثیرگذار تدریس مدیریت در محل شرکت

دوره فروشندگی
فروشنده تاثیرگذار
هنگامی که به فروش فکر می کنید، ممکن است یک فروشنده یا یک بازاریابی که شب گذشته هنگام بازگشت از کارتان در هنگام گرفتار شدن شما در ترافیک با شما تماس گرفته است را به خاطر آورید. اما بدون توجه به جایگاه شغلی هر فرد در یک سازمان، آن فرد نیز ناخودآگاه در امر فروش سهیم است. به عنوان یک مدیر کسب و کار، شما ایده ها، خدمات و یا محصولات شرکت خود را به صورت روزانه به فروش می رسانید.

دانیل پینک، نویسنده کتاب جدید To Sell is Human: The Surprising Truth About Moving Others می گوید: “خوشتان بیاید یا نه همه ما در حال فروش هستیم.” همه روزه همه ی ما دیگران را متقاعد می کنیم، در آنها نفوذ می کنیم، تا به ما زمان، پول، توجه، یا فرصت بدهند.
برای موفقیت باید یک فروشنده تاثیرگذار باشید. اما امروزه فروشندگی به معنای آنچه در گذشته بود نیست.

پینک می گوید: “امروزه خریداران انبوهی اطلاعات را در اختیار دارند، و اغلب در مکالمه خود با فروشندگان، آگاهانه تر صحبت می کنند. این بدان معناست که فروشندگان نمی توانند کم اطلاع از محصول خود باشند و همچنین باید بسیار شفاف سخن بگویند.”
این تغییر اوضاع در جامعه امروزی، نیاز به نگرشی جدید برای فکر کردن در مورد چگونگی به فروش رساندن خدمات یا محصولات دارد.
برای فروش موثرتر به نکاتی که در زیر آمده است توجه کنید:

۱. در نظر داشته باشید که قبل از مذاکره فروش در چه شرایطی هستید.
قبل از اینکه یک ایده را برای یک شخص مهم یا سرمایه گذار معرفی کنید، ببینید که از نظر اعتماد به نفس در چه شرایطی هستید؟
اگر مثل اکثر مردم هستید و به خودتان بگویید، “من می توانم این کار را انجام دهم.” با این جمله احساس بهتری می کنید، اما عملکردتان به میزان کمی بهبود می یابد. و در عوض، بیایید و از خود بپرسید، آیا می توانم این کار را انجام دهم؟ حتی اگر با صدای بلند پاسخ خود را ندهید، این پرسش خود به خود در ذهن شما باعث پاسخ می شود. و در واقع تجربه گذشته و تخصص تان را به یاد شما می آورد.
پینک می گوید “پرسش از خود در واقع شما را برای رویارویی آماده می کند” و تأیید ناشی از پاسخ سوال خودتان، به شما کمک می کند تا حتی در صورت پاسخ منفی در ذهنتان، مثبت باقی بمانید.

۲. هدف خود را بر روی درک دیدگاه خریدار قرار دهید.
برای موفقیت در فروش یک محصول، خدمت یا یک ایده، نیاز به تلاش برای درک دیدگاه فرد مقابل دارید. پینک می گوید: “هنگامی که ما نقطه نظر شخص دیگری را درک می کنیم، در مذاکره با او مؤثرتر خواهیم بود” این بینش برای کاهش هر گونه نگرانی و ایجاد چارچوبی معنی دار برای ایده تان به شما قدرت می بخشد. پینک این نوع همسویی را ” همدلی اضافه” یا “empathy plus” می نامد. به این معنی که شما نیازمند درکی بیشتر از اینکه مخاطبانتان چگونه احساسی دارند هستید. پینک می گوید ” آنچه که آنها بدان فکر می کنند و منافع آنها را در نظر بگیرید”. پرداختن به این افکار و منافع مطمئن ترین راه برای ایجاد یک گام مؤثر در فروش است.
   مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


۳. به عنوان یک مشاور عمل کنید.
با اطلاعات زیادی که دردست داریم، گام مؤثر فروش در حال حاضر، محدود کردن گزینه ها است. مهارتی که در آن دسترسی به اطلاعات مطرح نیست، بلکه جمع آوری و شفاف سازی آن مهم است. به مخاطبان خود نشان دهید که درک می کنید آنها چه کسانی هستند، چه نیازی دارند و اینکه آنها را خوب می شناسید.
برای سفارشی کردنِ مناسب اطلاعات، ابتدا مشکلات یا نیازهای خریدار را شناسایی کنید. پینک می گوید” با سوالات و نه اظهارات شروع کنید” این کنجکاوی کمک می کند تا نقطه نظر آنها را درک کنید و بتوانید یک مشکل را شناسایی کنید که آنها نمی دانند آنرا دارند یا نمی دانند چطور آن را حل کنند. در واقع شما خود را تطبیق می دهید تا اینکه چیزی را تحمیل کنید.

۴. در صحبت کردن تعادل را حفظ کنید.
ما اغلب فکر می کنیم که افراد برونگرا، بهترین فروشندگان هستند، اما این چنین نیست. بهترین اشخاص مناسب برای فروش افرادی هستند که هر دو کیفیت برونگرایی و درونکرایی را دارا می باشند. در حالی که درونگرایان خیلی کم صحبت هستند و برونگرایان بیش از حد صحبت می کنند، اعتدال گراها حد متوسط را ​​دارند. آنها می دانند چه زمانی صحبت کنند و چه زمانی ساکت شوند، “پینک می گوید.” آنها در فروش فوق العاده خوب هستند”.
بسیاری از افراد متعادل هستند، و می توانند باز هم برای دستیابی به تعادل بیشتر تلاش کنند. اگر تمایل برونگرایی دارید، کمتر صحبت کنید و بیشتر گوش دهید، و اگر شما تمایل به درون گرایی دارید، بر روی اعتماد به نفس و صحبت کردن تان کار کنید. پینک می گوید “یک الگوریتم یا علم دقیق برای انجام آن وجود ندارد.” فقط باید از جایگاه خود مطلع باشید و سعی کنید به سمت مرکز آن (یا همان تعادل) بروید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۷
مدرس بازاریابی مدرس فروش

فروشنده درونگرا

 فیلم آموزش فروش فیلم آموزش فروشندگی مدرس فروش

مدرس فروش

در این نوشته من در مورد فروشنده درونگرا نکاتی را بیان می کنم که بسیار می تواند اگر فردی درونگرا هستید برای شما تاثیرگذار باشد.
با من در یک مهمانی دیدار می کنید و چیزهای زیادی برای گفتن ندارم… در پرواز های طولانی در کنارم نشسته اید و من ممکن است در کل سفر حتی یک کلمه هم با شما صحبت نکنم…
به این دلیل که من درونگرا هستم

شروع گفتگو با مردمی که نمی شناسم برای من آسان نیست. اما اگر مرا در یک گفتگوی ویدیویی در اینترنت، یک مصاحبه تلویزیونی و یا در یکی از سمینارهای خرید و فروش ببینید این را متوجه نخواهید شد. وقتی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم از رفتن به یک مصاحبه شغلی وحشت زده می شدم. در ۲۳ سالگی به مدت هفت سال در کار فروشندگی بودم و هرگز سلام گفتن به یک مشتری برایم راحت نبود.

همه ی ما می توانیم درونگرا و برونگرا باشیم و بستگی به شرایط دارد. من افرادی را می شناسم که می توانند به عنوان یک شخص برونگرا در یک مهمانی که خود میزبان آن هستند بنظر برسند، اما در یک مهمانی که در آن هیچ کس را نمی شناسند، درونگرا به نظر می رسند. به عنوان یک سخنران حرفه ای و مشاور، من به مواقع ارائه اطلاعات برونگرا و زمانی در سمینارها شرکت می کنم بسیار درونگرا هستم.

بنابراین، چگونه می توانیم در یک شرایط فروش به شخصی برونگرا تبدیل شویم وقتی که در حالت طبیعی با آن راحت نیستیم؟
پیشنهاد می کنم کارهای زیر را برای رسیدن به احساسی مطلوب در حوزه برونگرایی انجام دهید:

پرشور و حرارت باشید: من بسیار در مورد آنچه که به فروش می رسانم هیجان زده می شوم که باید آن شوق را با بقیه به اشتراک بگذارم. در مورد محصول و یا خدمات خود پرشور و هیجان باشید و به نشان دادن این هیجان و شوق دقت نظر داشته باشید.

هر روز، یک کاری که از آن ترس دارید را انجام دهید: این بسیار برای من مهم است چیزهایی که برایم راحت نیست را انجام دهم. شما باید شجاع باشید و دریک جایی با ترس خود مواجه شوید. ترسناک ترین چیزی که برای من وجود داشت ملاقات شخصی با مشتریان و مخاطبان بود. بنابراین این دقیقاً چیزی بود که من هر روز انجام می دادم که بر ترس خود غلبه کنم. این کار شجاعت را در من القا کرد، باعث شد خودم را باور کنم و به جای محدودیت ها روی امکانات تمرکز کنم.

روی چیزی که به خاطر آن مورد انتقاد قرار می گیرید پافشاری کنید: در زندگی و در کسب و کار، به خصوص فروش، اگر هرگز مورد انتقاد قرار نگیرید موفق نمی شوید. مواردی که مشتریان در مورد آنها به شما انتقاد می کنند را پیگیری کنید و آنقدر این پیگیری را ادامه دهید تا زمانی که شما را برای این پیگیری تان تحسین کنند. اگر شما محصول خود، شرکت و خود را باور دارید، پس مایل به اصرار و خطر برای آن موردی که مورد انتقاد قرار گرفته است باشید.

از کنار هر کس رد می شوید سلام کنید: من از رد شدن از کنار یک فرد بدون اعتنا به او امتناع می کنم و خودم را وادار می کنم در چشمان او نگاه کنم و سلام بگویم. این کارگویی یک عضله ایجاد می کند که مرا قادر می سازد هر زمان تصمیم می گیرم به شخصی برونگرا تبدیل شوم، چه در یک تماس برای فروش یک محصول و یا وضعیت های دیگر.

تفاوتهای افراد را مشاهده کنید: پس از یک سری از تماسهای فروش شکست خورده ممکن است این را به همه ی مخاطبین خود تعمیم دهید. چیزی که باید انجام دهید این است که یک لحظه به این فکر کنید که چقدر مردم از یکدیگر متفاوت هستند. این باعث می شود فکر نکنید بقیه ی مخاطبین هم مانند کسانی که با آنها برخورد داشتید رفتار خواهند کرد.

   مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


خودتان را وادار به حضور در جمع کنید: قدم به بیرون از منزل و دفتر کار خود گذارید تا بتوانید با مردم معاشرت کنید. هنگامی که من به یک شهر جدید می روم، بار ها و بارها به همان مکان می روم تا زمانی که احساس راحتی کنم و هر کس که آنجاست را بشناسم. من همین کار را با بچه هایم انجام دادم، آنها را هر روز صبح به یک فروشگاه مواد غذایی آوردم تا زمانی که آنها بتوانند با کارکنان آنجا مانند خانواده خود صحبت کنند.

برنامه های عمومی و سخنرانی ترتیب دهید: تنها راه راحت صحبت کردن با مردم سخنرانی در مقابل تماشاگران است. به یک گروه حمایتی بپیوندید که در آن هر کس یاد می گیرد چگونه در مقابل دیگران صحبت کند.

مشغول بمانید: هنگامی که شما به طور مداوم در حال فعالیت باشید وقتی برای احساس ناراحتی کردن ندارید. شما باید درخواست کمک کنید، کمک دهید و با مردم صحبت کنید چون شما مرتباً در حال اجرا از یک جلسه فروش و یا رویداد به بعدی هستید. بنابراین، مداوم حرکت کنید.

افراد دیگر را در فروش کمک کنید: هر زمان چند روز بدون اینکه برای خودم فروشی داشته باشم سپری می کنم، به دیگران کمک می کنم که فروش کنند. چون این راه بسیار خوبی برای خارج شدن از خودتان است. پس از چندین شکست، فروشنده می تواند درونگرا و اضطراب شود اما با کار کردن با مشتریان یک شخص دیگر و اینکه در آن زمان شما چیزی برای از دست دادن ندارید احساس آرامش و اعتماد به نفس شما برگردانده می شود و زمانی که برای شخص دیگری فروش می کنید امتیاز آن شامل حال شما هم می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۳
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مهم‌ترین مشکل مشتری خود را شناسایی کرده و سپس حل کنید

 

  مدرس فروش مشکل مشتری استاد فروش سخنران فروشمدرس فروش

شاید توضیح خیلی زیادی به‌عنوان مقدمه نتوان به عبارت استفاده‌شده در عنوان این مقاله اضافه کرد. به‌نوعی می‌توان گفت کل فرایند فروش و بازاریابی در این ‌یک فکر خلاصه می‌شود که مشکل مشتری خودتان را شناسایی کرده و حل کنید. زمانی که امور به بیراهه می‌روند، درواقع زمانی است که مشتری بالقوه شما موفق به شناسایی این موضوع که مشکلی دارند که شما می‌توانید آن را حل کنید، نمی‌شوند یا اینکه راه‌حل ارائه‌شده از طرف شما راه‌حل مناسبی نیست.

 

سناریو اول: شما راه‌حل دارید، مشتری شما هم مشکلی دارد

موضوع در این حالت خیلی ساده است، و عملاً تمام‌شده است. البته مسئله همیشه هم به این سادگی نیست، اما زمانی که نیروهای کیهانی (عوامل ناشناخته) به ‌صف می‌شوند، در موارد معدودی شما ممکن است راه‌حل مناسب برای رفع آن‌ها را در اختیار داشته باشید و آن‌ها هم درواقع تمایلی برای پرداخت در قبال راه‌حل شما داشته باشند. در این حالت هر دو طرف راضی و خوشحال خواهند بود.

    مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

سناریو دوم: شما راه‌حلی دارید، اما مشتری شما متوجه نیست که با مشکلی روبرو است

متأسفانه این حالتی است که به‌دفعات دیده‌شده و نسبت به سناریو قبل از فراوانی بسیار بیشتری برخوردار است. به‌طورکلی کارآفرینان اغلب مشغولیت بسیار زیادی دارند و فرصت و توان کافی برای یافتن راه‌حل برای تمامی این مشکلات را در اختیار ندارند. بنابراین این می‌تواند یک فرصت فوق‌العاده برای شما ایجاد کند. یعنی شما تنها نیاز به تبدیل کردن این مشتری بالقوه به یک فروش یا خریدار محصولات و خدمات خودتان دارید.

 

مشتری

 

مانع اول: ارتباط برقرار کردن یا عبور از دربان

بسته به اینکه ابعاد و اندازه یک کسب‌وکار چقدر باشد، عبور کردن از بخش پذیرش یا حتی منشی تلفنی (پیام‌گیر، تلفن گویا و . . .) یکی از مراحل سخت است یا اگر صاحب کسب‌وکار مشغله خیلی زیادی داشته باشد، برقراری تماس مستقیم با وی تمام‌کننده است که البته در عمل غیرممکن به نظر می‌رسد. خوشبختانه امروزه از طریق برقراری ارتباط با صاحبان کسب‌وکار از طریق شبکه‌های اجتماعی می‌توان برخی از این مشکلات و موانع را به‌راحتی کنار زد. سعی کنید آن‌ها را از طریق شبکه‌های مجازی توییتر، فیس‌بوک، لینکداین دنبال کنید و ببینید آیا امکان برقراری تماس مستقیم یا حتی از طریق معرفی توسط یک واسطه وجود دارد؟ از طریق این شبکه‌ها حداقل یک مسیر مستقیم برای جلب‌توجه آن‌ها به دست آورده‌اید که در صورت علاقه‌مندی آن‌ها می‌توانید از همین طریق اقدام به پیگیری و ادامه دادن ارتباطات بعدی کنید. البته شما می‌توانید از طریق روش‌های برقراری تماس مستقیم یا ارسال ایمیل به‌طور برنامه‌ریزی نشده هم امکان برقراری تماس با آن‌ها را امتحان کنید، اما امروزه روش‌های مختلف برای فیلتر کردن این تماس‌ها بسیار زیاد و ساده‌شده است که ممکن است موجب مانعی در این راه برای شما شوند.

 

مانع دوم: معرفی راه‌حل یا راهکار خودتان به‌صورت شفاف و مشخص

زمانی که برای اولین بار تماس برقرار شد، نوبت به معرفی موضوعی می‌شود که بر اساس آن شما راه‌حلی برای یکی از مشکلات آن کسب‌وکار ارائه می‌کنید که آن‌ها درواقع ممکن است از وجود این مشکل هم بی‌خبر باشند. ترجمه کردن یا برگردان سخنان و ایده شما در قالب روش‌های ملموس برای آن‌ها که موجب صرفه‌جویی در زمان و پول برای آن‌ها می‌شود، ساده‌ترین راه برای آگاه ساختن آن‌ها نسبت به راه‌حل شماست. اینکه شما چگونه با آن‌ها صحبت می‌کنید و منظور خود را به آن‌ها می‌رسانید، بستگی به فاکتورهای مختلفی ازجمله اطلاعات شما دارد – اما اگر موفق به انتقال منظور خود مبنی بر چگونگی کمک راه‌حل پیشنهادی شما به آن‌ها شوید، خیلی سریع‌تر به موضوعات مالی و . . . می‌رسید، مشروط به اینکه به‌خوبی و با دلایل منطقی بتوانید به آن‌ها ثابت کنید که پیشنهاد شما چگونه قادر به کاهش هزینه‌ها و یا افزایش درآمدهای آن‌هاست.

 

سناریو سوم: آن‌ها یک مشکل‌دارند و شما هم راه‌حلی برای آن در اختیاردارید، اما این راه‌حل پایدار و کامل نیست

گاهی اوقات راه‌حل پیشنهادشده از طرف شما خوب و مناسب است – اما لزوماً بهترین پیشنهاد ممکن برای مشکل یا مسئله مشتری شما نیست. در این صورت شما باید تلاش بیشتری برای هماهنگ کردن و منطبق ساختن راهکار پیشنهادی با آن مورد خاص انجام دهید که میزان این تلاش بستگی به میزان عدم هماهنگی راهکار موردنظر با آن مسئله خاص دارد. این عدم هماهنگی ممکن است در رابطه با قیمت پیشنهادی شما باشد یا مثلاً شما خدمات الف و ب را می‌توانید ارائه کنید، ولی قادر به ارائه خدمت ج نیستید و این در حالی است که مشتری شما هر سه این خدمات را باهم نیاز دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۲
مدرس بازاریابی مدرس فروش

خرید درمانی چیست و چه راهکارهایی برای آن متصور است؟

 استاد فروش استاد فروشندگی استاد ویزیتوری

استاد فروش

  

خرید درمانی واژه‌ای است که برای اشاره به خریدن کالاها یا خدمات به‌منظور بهتر شدن خلق‌وخو، بالا بردن اعتمادبه‌نفس یا اجتناب از یک موقعیت استرس‌زا یا افسرده کننده استفاده می‌شود. این رفتار در جوامع مدرن بسیار رفتار عادی و معمولی در نظر گرفته می‌شود و در صورت در نظر گرفتن حالت اعتدال و میانه‌روی لزوماً مضر تلقی نمی‌شود. خرید درمانی وسواسی عموماً به حالتی از خرید کردن افراطی گفته می‌شود که دیگر تبدیل به‌نوعی اعتیاد شده باشد و به‌خودی‌خود می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی شدید و مشکلات روانی باشد که البته موجب به جا ماندن حجم انبوهی از قرض و بدهی برای فرد معتاد به خرید می‌شود.

    مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

از زمان طراحی و معرفی خدمات خطوط اعتباری، فرایند خرید کردن به‌طورکلی بسیار ساده‌تر شده و البته دیگر آن‌چنان هم مبتنی بر نیاز نیست. مردم خرید می‌کنند تا فقط همواره طبق مد روز باشند، دیگران را تحت تأثیر قرار دهند یا حتی بر احساسات و حس و حال خود تأثیر بگذارند. بخش عمده‌ای از کالاها و همچنین اثربخشی تبلیغات موجب می‌شود که این پیام به خریدار منتقل شود که خرید کردن موجب سرگرمی و رضایت بخشی است و علاوه بر آن می‌تواند موجب تأمین نیازها و خواسته‌های فرد در خرید ضروریات زندگی شود. فرهنگ خرید کردن به‌عنوان یک فعالیت را می‌توان به‌نوعی عامل به وجود آورنده مفهوم خرید درمانی دانست.

 

خرید درمانی

 

افرادی که به دنبال خرید درمانی هستند اغلب در پی بهتر کردن حس و حال و بهبود زندگی خودشان هستند، حتی اگر این وضعیت به‌طور موقتی باشد. این روش می‌تواند شیوه‌های مختلفی به خود بگیرد، که هم تأثیرات منفی و هم مثبت از خود بجای می‌گذارند. برخی از مردم به‌منظور جایزه دادن به خودشان مثلاً برای کاهش وزن، گرفتن یک ارتقاء شغلی یا کسب یک نمره عالی اقدام به خرید می‌کنند. افرادی که در یک رابطه غیر رضایت‌بخش قرار دارند، ممکن است به‌منظور بهتر کردن خلق‌وخو خودشان در استفاده از این روش زیاده‌روی کنند یا حتی باهدف عصبانی کردن یک شخص خاص دیگر اقدام به هزینه کردن بیش‌ازحد پول نمایند. بااین‌وجود عده‌ای هم هستند که به‌منظور فرار از استرس روزانه زندگی از خرید کردن لذت می‌برند؛ مشکلات محل کار، امتحانات پیش رو یا یک موقعیت سخت در خانواده همه و همه پس از داشتن یک وقفه کوتاه و قدری خرید کردن قابل مدیریت‌تر به نظر می‌رسد.

 

خرید درمانی اغلب شامل خرید اقلامی برای مصرف شخصی می‌شود. خرید انواع لباس، لوازم برقی، گجت ها و یا حتی محصولات زیبایی همگی نمونه‌هایی از کالاهایی هستند که ممکن است موجب بهتر شدن حس و حال شده و رضایت فوری برای وی ایجاد کند. برخی مردم ممکن است از خرید کالاهای لوکس و گران‌قیمت لذت ببرند، درحالی‌که برخی دیگر ممکن است احساس بهتری از گرفتن یک تخفیف یا مواجه‌شدن با فروش استثنایی در ایام خاص تعیین شده برای بازاریابی و فروش یک‌قلم کالا داشته باشند.

 

خط مرزی بین خرید درمانی تفننی و اعتیاد به خرید قدری تار و نامشخص است. افرادی که به این روش اعتیاددارند، اغلب بهبود وضعیت حس و حال خود برای کوتاه‌مدت را در عوض عواقب بلندمدت این خریدهای غیرضروری می‌پذیرند. بدون در نظر داشتن یک بودجه واقع‌گرایانه، مردم به‌سرعت ممکن است اقدام به هزینه کردن زیاد بودجه و حتی روی آوردن به کارت‌های اعتباری و به تعویق انداختن پرداخت‌های خود کنند، اما اغلب با این کار خود درزمانی که بهره‌ای به بدهی کارت اعتباری آن‌ها افزوده می‌شود، درمجموع مبلغ بیشتری را به شرکت اعتباری خودپرداخت می‌کنند. بدتر از همه اینکه، هزینه کردن بیش‌ازحد درواقع می‌تواند موجب افزایش دادن یا شدت دادن به میزان استرس و ناخشنودی افراد شده و درنهایت منجر به اضطراب بیشتری نسبت به اثر مثبت این‌گونه خریدها داشته باشد.

 

افرادی که به خرید کردن اعتیاددارند ممکن است پیش از نابود کردن اعتبار، پس‌انداز و آینده خود نیاز به مشاوره‌های اقتصادی و روان‌شناسانه داشته باشند. باوجوداینکه در نظر گرفتن این افراد به‌عنوان افرادی دور از دسترس و بی‌ارزش ساده به نظر می‌رسد، این افراد اغلب خودشان با درد و رنجی واقعی سروکار داشته و تصور می‌کنند که هیچ راه فرار دیگری غیر از خرید کردن برای آن‌ها متصور نیست. از طریق روش‌های درمانی حرفه‌ای و داشتن نظم و انضباط، افراد معتاد به خرید می‌توانند بر مشکلات خودشان فائق بیایند و راه‌حل‌های جدیدی برای کاستن و رها شدن از درد و رنج‌های خود پیدا کنید.

 

به‌منظور استفاده کردن از روش خرید درمانی بدون ایجاد بدهی یا رفتن به سمت حالت اعتیاد، فرد باید خطوط راهبردی خاصی برای خودش در نظر بگیرد. مثلاً باید یک بودجه ماهانه برای این کار در نظر بگیرد و به آن وفادار باشد یا اینکه استفاده از روش خرید درمانی را برای خود تنها محدود به زمان‌هایی از سال‌نمایند که مصادف با تخفیف‌های ویژه هستند.

 

اگر هیچ بودجه اضافی برای هزینه کردن‌های اضافی وجود ندارد، در پی یافتن راه‌های دیگری از دادن پاداش شخصی یا ارتقاء خلق‌وخو خودتان باشید. یک پیاده‌روی طولانی‌مدت یا یک دوش آب گرم می‌تواند به برخی از مردم در کم کردن استرس آن‌ها کمک کند. مثلاً برنامه‌ای برای معاوضه کمد لباس‌های خودتان با دیگر دوستان خودتان تنظیم کنید. کتاب‌های دست‌دوم و قدیمی خودتان را به یک کتاب‌فروشی دست‌دوم‌فروشی برده و به‌طور کتابخانه خودتان را مجموعه جدیدی از کتاب‌ها تعویض کنید و . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۵
مدرس بازاریابی مدرس فروش

نردبان وفاداری مشتری و چگونگی استفاده از آن

 

  استاد فروش استاد فروشندگی استاد ویزیتوری

استاد فروش

دو حقیقت کلی در رابطه با جذب و نگهداری مشتری وجود دارد که در حوزه بازاریابی بیش از هر چیزی به آن اشاره می‌شود و اصطلاحا از آن تحت عنوان نردبان وفاداری مشتری یاد می شود.

 

1- بر اساس بودجه بازاریابی مصوب، شما به چیزی در حدود 30 برابر بودجه بیشتر برای جذب یک مشتری جدید از طریق روش‌های سنتی تبلیغات نسبت به جذب مجدد یک مشتری قبلی برای خرید مجدد نیاز دارید.

 

2- اغلب کسب‌وکارها در حدود 5% یا حتی کمتر از این مقدار از بودجه بازاریابی خودشان را برای مشتریان موجود و فعلی صرف می‌کنند، و این در حالی است که حدود 95% از بودجه آن‌ها برای تلاش جهت جذب مشتریان جدید صرف می‌شود.

 

باوجوداینکه جامعه کنونی در طی 20 سال گذشته به‌طور پیوسته توسعه پیداکرده است و در این مدت مشتری همواره در مرکز توجه کسب‌وکارها قرار داشته، اغلب کسب‌وکارها هنوز درک درستی از قدرت مشتری ندارند. به‌منظور کمک به آن‌ها جهت درک ارزش وفاداری مشتری و همچنین فرآیندهای مرتبط با کسب وفاداری آن‌ها، محققین به مفهوم نردبان وفاداری مشتری دست پیداکرده‌اند که از آن در برخی از منابع تحت عنوان نردبان برندینگ نام‌برده می‌شود.

    مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

اساساً نردبان وفاداری مشتری شامل 5 مرحله اصلی می‌شود که این 5 مرحله مبتنی بر علاقه مشتری نسبت به شرکت یا محصول آن است.

 

نردبان وفاداری مشتری

 

1- علاقه‌مند

اولین مرحله از نردبان وفاداری مشتری، علاقه‌مند شدن مشتری است که شامل هر فردی می‌شود که تبلیغی از شمارا می‌خواند را چیزی در مورد آن می‌شنود، نگاهی به یکی از بروشورهای شما می‌اندازد یا به‌نوعی با یکی از تبلیغات و روش‌های ترفیعی شما آشنا می‌شود. به‌عبارت‌دیگر این مرحله شامل هر فردی است که تبلیغی از شمارا دیده یا به‌نوعی با شرکت شما در ارتباط بوده است.

 

2- مشتری بالقوه

این مرحله یا بخش شامل افرادی می‌شود که درواقع توجه خاصی به تبلیغ یا پروموشن فراهم‌شده توسط یک شرکت نشان می‌دهند. آن‌ها درواقع دومین و احتمالاً، ازنقطه‌نظر فروش، مهم‌ترین بخش از نردبان وفاداری مشتری هستند؛ چراکه همین افراد هستند که در مرحله به مشتری تبدیل می‌شوند.

 

3- مشتریان

افرادی که در این بخش وارد می‌شود، درواقع همان افرادی هستند که مشتری نامیده شده و به این معنا که از شرکت موردنظر خریدی را انجام می‌دهند، حال این خرید خواه یک محصول یا یک خدمت باشد.

 

4- مشتری ثابت

این بخش از نردبان درواقع بخشی است که مشتریان بیشتر شکل یافته، در آن وارد می‌شوند؛ چراکه معرف آن دسته از مشتریانی است که برای نوبت دوم اقدام به خرید می‌کنند. این وضعیت تنها در حالتی روی می‌دهد که خدمت یا محصول ارائه‌شده به مشتری برابر با انتظارات مشتری باشد.

 

5- وفادار

این بخش معرف مشتری است که موجب تبلیغات رایگان برای محصولات یا خدمات یک شرکت می‌شود. بازاریابی دهان‌به‌دهان عموماً از طریق وفاداران به شرکت انجام می‌پذیرد.

 

در بین این 5 دسته نام‌برده شده، تکنیک‌ها و فعالیت‌های خاصی وجود دارد که می‌تواند به هر کسب‌وکاری در رابطه با کسب وفاداری مشتری کمک کند. بین بخش اول نردبان وفاداری مشتری و بخش سوم آن‌که شامل مشتری است، کسب‌وکار مربوطه باید تلاش‌های خودش را صرف کسب بازار و تبدیل علاقه‌مندان به مشتری نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۲
مدرس بازاریابی مدرس فروش

هفت گام تقسیم بازار – فرایند بخش‌بندی بازار – بخش دوم و پایانی

 

  

در بخش اول از این ضمن اشاره به اهمیت تقسیم بازار خصوصا برای بازاریابی کسب و کارهای کوچک، اشاره کردیم که بر اساس دیدگاهی این فرایند به 7 مرحله تقسیم بازار می شود که همه نسبت به یکدیگر دارای ارزش یکسان و برابری هستند. در بخش اول با بررسی 3 مرحله نخست، چهار مرحله را در این بخش ادامه می دهیم:

 

4- آیا بخش موردنظر سودآور است – خوب حالا تا این مرحله شکل‌های مختلفی از تقسیم بازار را به‌منظور شناخت میزان جذابیت آن‌ها موردبررسی قرار داده‌اید. از بین بخش‌هایی که در مرحله سوم معرفی شدند، فکر می‌کنید کدام بخش‌ها بیشترین جمعیت از مخاطبین را در اختیار شما قرار می‌دهند؟ و اینکه از بین این بخش‌ها کدام‌یک دارای بیشترین سودآوری برای شما جهت استفاده در مرحله چهارم است. این مرحله نیز یک‌قدم دیگر از هدف‌گذاری در فرایند بخش‌بندی به‌حساب می‌آید.

    مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

مثال – صاحب رستوران ایتالیایی که در مراحل قبلی به آن اشاره کردیم به این نتیجه می‌رسد که وی قادر به کسب میزان بالایی از سود از محل جمعیت افراد میان‌سال است، اما در حال حاضر سودآوری قابل قبولی از محل جمعیت جوانان و نوجوانان کسب نمی‌کند. جوانان غذاهای آماده یا همان غذای فوری را ترجیح داده و علاقه به ارتباط اجتماعی و معاشرت با دوستان خوددارند. بنابراین عموماً سفارش اندکی داشته، ولی زمان بسیار زیادی به اشغال کردن میز رستوران اختصاص می‌دهند و ازاین‌رو میزان سودآوری رستوران را به‌شدت کاهش می‌دهند. بنابراین مالک رستوران چه‌کاری می‌تواند در این رابطه انجام دهد؟ زمانی که به این نتیجه می‌رسد که یکی از گروه‌های هدف مشتریان از سودآوری کمتری برخوردار است، چه عکس‌العملی باید انجام دهد؟ اجازه دهید پاسخ به این سؤال را در مرحله بعدی پیدا کنیم.

 

تقسیم بازار

 

5- جایگاه‌یابی برای بخش موردنظر – زمانی که سودآورترین بخش را بر اساس مراحل مطرح‌شده تقسیم بازار که شرح داده شد پیدا کردید، سپس نیاز به جایگاه‌یابی محصول خود در ذهن مصرف‌کنندگان دارید. قصد ندارد به‌طور کامل و دقیق در رابطه با موضوع جایگاه‌یابی برای محصول خودتان در اینجا چیزی بگویم، چراکه پیش‌ازاین مقالاتی در این رابطه در سایت آی بازاریابی منتشرشده که شمارا به خواندن آن‌ها دعوت می‌کنم. اما به‌طور خیلی خلاصه می‌توانم بگویم که مفهوم اصلی و اساسی در این رابطه این است که یک شرکت نیاز به ایجاد یک ارزش برای محصولات خودش در اذهان مشتریان و مصرف‌کنندگان دارد.

 

اگر شرکتی بخواهد که مشتریان محصولات آن‌ها را خریداری کنند، ارزش ارائه‌شده از طرف آن‌ها به شرکت چیست؟ ذهنیت مشتری یا مصرف‌کننده نسبت به آن‌ها چیست؟ پس از انجام خرید جایگاه خرید در ذهن مصرف‌کننده کجاست؟ پیش‌ازاین ارزش محصول در نظر مشتری چگونه بوده و اکنون او چه ارزشی برای محصول قائل است؟ پاسخ به‌تمامی این سؤال‌ها درمجموع یعنی شناسایی جایگاه محصول در ذهن مشتری یا مصرف‌کننده و به‌منظور کامل کردن فرایند تقسیم بازار، شما باید جایگاهی در ذهن مصرف‌کننده در اختیار داشته باشید.

 

مثال – در نمونه مطرح‌شده در بالا دیدیم که مالک رستوران آمریکایی گروه مشتریان جوان را برای رستوران خودش غیر سودآور در نظر می‌گرفت. پس وی چه‌کاری در این رابطه انجام می‌دهد؟ این فرد این بخش از مشتریان خودش را چگونه مخاطب تبلیغات و محتوای خودش قرار می‌دهد؟ پاسخ خیلی ساده است. او خیلی راحت می‌تواند یک شعبه رستوران غذای فست فود یا همان غذای آماده در کنار رستوران ایتالیایی خودش باز کند. چیزی که انتخاب می‌افتد، این است که باوجود تعدد رستوران‌های فست فود در آن منطقه، اما رستوران فست وی تنها رستورانی است که دقیقاً در کنار خودش یک رستوران دیگر برای سرو غذاهای ایتالیایی هم در اختیار دارد و ازاین‌رو هم گروه جوانان و نوجوانان و هم گروه افراد میان‌سال قادر به استفاده و لذت بردن از خدمات این رستوران هستند. به عبارتی وی موفق به کسب سود از هر دو گروه و ایجاد ذهنیتی مثبت در بین تمامی گروه‌های مشتریان موجود در این منطقه جغرافیایی خودش شده است.

 

6- توسعه بخش موردنظر – تمام بخش‌های مختلف شناسایی‌شده از مشتریان باید قابل مقیاس باشند. بنابراین اگر شما بخشی را پیداکرده‌اید، آن بخش باید کاملاً قابلیت توسعه و رشد برای کسب‌وکاری که آن را انتخاب کرده است باشد. اگر مثلاً بخش انتخاب‌شده خیلی تخصصی باشد، مطمئناً در مدت‌زمانی مشخص این کسب‌وکار با مشکلاتی مواجه شده و دچار کمبود ازنظر تعداد مشتری یا کاهش فروش و … می‌شود. بنابراین توجه به قابل توسعه و رشد یافتن بخش موردنظر به‌عنوان یک مرحله مانده به مرحله آخر دارای اهمیت بوده که باید به آن توجه ویژه‌ای شود.

 

در مثال فوق، مالک رستوران ایتالیایی بهترین فرایند را در دست دارد – به عبارتی می‌توان گفت در اینجا تصمیم دائر کردن یک شعبه عرضه‌کننده غذای فست فود در کنار رستوران غذاهای ایتالیایی خودش دارد. وی در تصمیم‌گیری خودش از ترکیب دو شکل از تقسیم‌بندی بازار یعنی تقسیم بازار بر اساس معیار سنی و جمعیت‌شناسی و همچنین معیار جغرافیایی گرفته است. حالا وی باید به بخش‌های جغرافیایی دیگر توجه داشته باشد و در پی توسعه همین شکل از کسب‌وکار و با همین مفهوم در آن مناطق باشد و کسب‌وکار خودش را توسعه دهد. به‌طور طبیعی با توسعه بیشتر وی قادر به کسب سود بیشتر هم است.

 

7- استفاده از بخش‌بندی بازار در استراتژی بازاریابی خودتان – زمانی که بخشی از بازار را پیدا کردید که ازنظر شما سودآور و قابل توسعه یافتن بود، شما طبیعتاً نیاز به ترکیب کردن و استفاده از آن بخش در استراتژی بازاریابی خودتان دارید. تصور می‌کنید برندهایی مثل مک‌دونالد یا کِی اِف سی چگونه به چنین رستوران‌های زنجیره‌ای در حوزه غذاهایی آماده تبدیل شدند؟ آن‌ها از فرایندی بسیار روشن برای تقسیم بازار خود استفاده کردند که بر اساس آن پیدا کردن مناطق سودآور برای هدف قرار دادن بسیار آسان شد.

 

با لحاظ کردن مراحل تقسیم بازار، بخش‌های شما کاملاً روشن و واضح شده و به‌راحتی قادر به منطبق ساختن استراتژی‌های مختلف بازاریابی بر روی بخش‌های مختلف انتخاب‌شده از بازار خواهید بود. در مراحل بعدی قادر به تغییر دادن و بهینه ساختن محصولات، داشتن بالاترین قیمت ممکن، ارتقاء بهبود و فرایند توزیع و مکان توزیع و درنهایت تبلیغ و ترویج محصول خود برای مشتریان هدف هستید و به همین ترتیب فرایند تقسیم بازار ساده و ساده‌تر می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۹
مدرس بازاریابی مدرس فروش

اثر دوپامین – چرا رهبران فروش باید مغز تیم فروش خود را مدیریت کنند

 

  مدرس فروش استاد فروش تدریس فروش سخنران فروش

مدرس فروش

چند وقت پیش، در حال قدم زدن در خیابان بودم و با خودم فکر می‌کردم که مردم واقعاً چرا سیگار مصرف می‌کنند. ناگهان با خانمی روبرو شدم که در حال روشن کردن سیگار خودش بود، این سؤال را از وی پرسیدم!

درحالی‌که سیگاری به من تعارف می‌کرد، با تکان دادن شانه‌ها و حرکت لب و سر به من عدم اطلاع خودش از این موضوع را فهماند.

 

عکس‌العمل ساده و بی‌تکلف وی، همانند جرقه‌ای در ذهن من اثرگذار شد!

 

چطور می‌شد اگر فروشندگان هم می‌توانستند از چنین رویه‌ای پیروی کنند، همچنان که بسیاری از مردم بدون توجه و اطلاع بر مواد شیمیایی ورد علاقه خودشان پُک زده و دو حاصل از آن را در ریه‌های خود فرو می‌بردند – بدون اطلاع، بدون تلاش و حتی بدون اینکه دلیل قانع کننده‌ای برای آن داشته باشند. این‌گونه می‌شد فرایند بازاریابی و فروش را در سیستم کروز کنترل قرار داد!

 

آن خانم به من فهماند که من درواقع در حال پرسیدن سؤالی اشتباه بودم؛ بجای اینکه بپرسم چرا مردم سیگار می‌کشند، سؤال صحیح این بود که: چرا مردم به سیگار کشیدن ادامه می‌دهند؟ آیا عکس‌العملی عصب‌شناختی و شیمیایی است که کشیدن سیگار را به چنان فعالیت راحت و بدون دردسری تبدیل می‌کند؟

 

بله، عکس‌العملی این‌چنین وجود دارد و ما نام “اعتیاد” را بر آن می‌گذاریم!

 

دوپامین

 

متأسفانه شنیدن این نام کافی است تا ما دچار انقباض غیرارادی ماهیچه‌ها شویم، چرا که اعتقادداریم، معتادین افرادی “بد، دیوانه، بی‌توجه به خوب و بهتر شدن، عاقل شدن و آموزش دیدن به‌منظور بهتر شدن هستند”.

 

اگر هرگز یک راهکار اثربخش برای موفقیت در امر فروش وجود داشته باشد، آن راهکار اثربخش این است که فروشندگان باید نسبت به پیگیری کردن پیشنهاد فروش خود اعتیاد پیدا کنند.

 

  مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزتوری سخنران تدریس ویزتوری استاد تدریس ویزتوری تدریس ویزتوری معلم ویزتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


علوم عصب‌شناختی بیان می‌دارد که یک ماده شیمیایی در مغز ما وجود دارد که قویاً مسئول تغییر دادن حس و حال بر اساس موادی است که مصرف کرده و به‌نوعی وارد بدن خود می‌کنیم – خواه این مواد الکل، داروهای مخدر یا انواع شیرین‌ها باشند – و این ماده شیمایی دوپامین نام دارد.

 

بر اساس تحقیقات انجام‌شده در دانشگاه استنفورد، دوپامین یک ماده شیمیایی معمول و انتقال‌دهنده عصبی است که در زمان آزاد شدن در مغز، “به بخش‌های زیادی از مغز می‌رسد که بااحساس، لذت، خاطره از رویدادهای عاطفی و احساسی و توانایی اتخاذ تصمیم برای رویدادهای احساسی در ارتباط می‌باشند.”

 

این تحقیق همچنین بیان می‌دارد که علاوه بر این، دوپامین نقش بسیار مهمی در یادگیری و خصوصاً شکل گرفتن حافظه و پاداش بازی می‌کند و موجب احساسی خوش در وجود شما می‌شود.

 

بنابراین به‌طور خاص دوپامین با هر آنچه موجب شکل‌گیری یک احساس خوب در بدن ماست، در ارتباط است؛ این احساس خوب می‌تواند یک خنده، یک بوسه، یک ورزش، یک رابطه جنسی، مصرف شیرینی یا هر چیز دیگری باشد.

 

اما دلیل اینکه چرا دوپامین ارتباط بسیار زیادی با ترکیب شدن با مواد اعتیادآور در بدن ما دارد، این است که این ماده در عمل قادر به افزایش حجم تولید دوپامین در بدن تا حدود 10 برابر است.

 

در گذر زمان این موضوع “می‌تواند موجب کم شدن حجم دوپامین آزادشده در خون به‌طور طبیعی شود، یا تعداد گیرنده‌های آن در بدن را کاهش دهد، به این شکل که سیستم بدنی ما در طی زمان نیاز به دریافت حجم بالاتری از دوپامین برای داشتن همان حس و حال یا کیفیت قبلی دارد. به یک معنا که این حالت منجر به تغییر روند پردازش پاداش‌ها توسط مغز می‌شود.”

 

این به‌طور خلاصه چگونگی مبتلا شدن بدن انسان به اعتیاد است!

 

به همین ترتیب فروشندگان و رهبران فروش می‌تواند از سیستم پاداش مغز همچنان که دوپامین بهره می‌برد – از طریق جفت سازی رفتار مطلوب منتج از پیگیری یک پاداش – منفعت کسب کنند. برای درک بهتر این مقوله می‌توانید به حکایت هویج رجوع کنید، پاداشی که مغز به شبکه‌ای از نورون‌ها برای اتخاذ انتخاب‌های افزایش‌دهنده شانس بقا می‌دهد.

 

این کار نه‌تنها موجب می‌شود که پیگیری فرایند فروش حس و حال خوبی به فرد انتقال دهد، بلکه در گذر زمان، وابستگی این دو جفت به یکدیگر آن‌چنان زیاد می‌شود که فرد همواره نیاز به تعداد دفعات بیشتر و با شدت بیشتر پیگیری نیاز پیدا می‌کند تا همان حس و حال خوب اولیه و قبل را به دست بیاورد.

 

برای تیم‌های فروش و مدیران آن‌ها، یکی از راه‌هایی که می‌توانید این تکنیک را در آن استفاده کنید، دسته‌بندی کردن موارد پیگیری است. پس از هر 10 الی 20 مورد پیگیری که انجام دادید، به خودتان یک پاداش دهید. پس از مدتی شرطی می‌شوید که پاداش‌ها را موارد پیگیری مرتبط بدانید.

 

در نظر من، بهترین نتیجه برای مرتبط ساختن با یک پاداش نه‌فقط پیگیری است، بلکه شنیدن یک نه از مشتری بالقوه است. هر زمان که یک نه از مشتری خود شنیدید، به خودتان یک پاداش دهید. این‌گونه ترس خودتان از شنیدن “نه” در این فرایند هم از بین می‌رود.

 

برای تعیین پاداش در این‌گونه موارد باید به سه موردتوجه ویژه‌ای داشته باشید:

 

1- مطلوبیت: پاداش باید هماهنگ با فعالیت‌ها و کار انجام داده شده باشد. به‌طور تقریبی به این موضوع نگاه کنید. مثلاً رفتن به سینما و دیدن یک فیلم برای پاداش یک پیگیری، خیلی منطقی‌تر از ثبت‌نام برای رفتن به سفر فضایی است.

2- توان مالی: پاداش تعیین‌شده باید از قیمت معقولی برخوردار باشد و در چارچوب بودجه شما قرار بگیرد. مثلاً خریدن یک ساعت اپل بجای یک خودرو تِسلا مدل S.

3- پایداری: پاداش باید در طی دوره شرطی‌سازی همواره در دسترس شما باشد. خریدن یک ساعت اپل در هر نوبت به یکی از اهداف خود در پیگیری‌ها می‌رسید، پاداش خیلی منطقی و قابل قبولی نیست. همچنین شما مطمئناً نمی‌خواهید پاداشی را برای خود انتخاب کنید که با بیش‌ازحد اشباع شدن آن به‌صورت منفی به خودتان صدمه بزنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۴
مدرس بازاریابی مدرس فروش