مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروشمدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش آموزش فروش

مدرس فروش

بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس فروش معلم فروش بهزاد حسین عباسی دوره فروش آموزش فروش

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس فروش استاد فروش سخنران فروش تدریس بازرایابی

استاد فروشندگی مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی تدریس فروشندگی
مدرس فروش استاد فروش

مدرس فروش استاد فروش آموزش بازاریابی

مدرس فروشندگی استاد فروشندگی آموزش فروشندگی

آموزش فروشندگی آموزش بازاریابی

آموزش فروش آموزش فروشندگی

مدرس فروش مدرس مارکتینگ

مدرس فروش مدرس فروشندگی

آخرین مطالب

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرس فروش» ثبت شده است

علم احساسات و هیجان در بازاریابی

 مدرس فروش

چگونه مغز ما تصمیم می‌گیرد که چه چیزی را به اشتراک بگذارید و به چه کسی اعتماد کند


هر روزه ما صدها نوع مختلف از احساس و هیجان را در درون خود تجربه می‌کنیم که هر یک هم دارای ویژگی‌های خاص خود است و البته همگی تفاوت‌های بسیار اندکی و ناچیزی با یکدیگر دارند و البته مختص موقعیت‌های اجتماعی هستند که در درون ما شکل می‌گیرند.


 مدرس فروش


البته بر اساس تحقیقات علمی ثابت‌شده که طیف این احساسات خیلی هم پیچیده نیست و تنها در 4 حس خوشحالی، ناراحتی، ترس/شگفتی و عصبانیت/نفرت خلاصه می‌شود. اما همان‌طور که مادران ما قادر به تهیه انواع و اقسام طعم و مزه‌های مختلف از ترکیب تنها چند طعم ساده هستند، در اینجا هم این احساسات مادر (پایه) به‌راحتی با یکدیگر ترکیب‌شده و سطوح احساسی مختلفی را در درون ما شکل می‌دهند.

مدرس فروش

در این مطلب نگاهی کوتاه خواهیم داشت به هر یک از این احساسات پایه، چگونگی شکل‌گیری آن‌ها در مغز و اینکه چگونه می‌توانند منجر به انگیزش ما برای داشتن رفتارهای شگفتی‌ساز در ما شوند.

مدرس فروش


بازاریابی

برای مشاوره با ما تماس بگیرید

  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


با ما تماس بگیرید 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09121724677

09128724677

behzadabbasi.ir

 


خوشحالی موجب می‌شود تا تمایل به اشتراک‌گذاری پیدا کنیم


اولین رفتار احساسی که هر انسانی از خودش بروز می‌دهد پاسخ دادن به لبخند مادر با لبخند دیگری است. مطمئناً شادی و سرور به‌طور ثابت و مشترک در بین همه ما انسان‌ها وجود دارد.


قشر پیش پیشانی در نیمکره چپ مغز درواقع جایی است نشانه‌هایی از خوشحالی مانند مثبت اندیشی و بازگشت از حالت ناراحتی وجود دارد.


به‌غیراز خوب و خوشحال کردن ما . . . شادی همچنین می‌تواند موجب انگیزش برای داشتن رفتاری در ما باشد. احساساتی که در مغز و بدن ما در ارتباط با خوشحالی طبقه‌بندی می‌شوند شامل لیست بلندی هستند که 10 مورد مهم‌تر و اول آن‌ها به‌قرار زیر است:


1- سرگرمی 2- علاقه 3- شگفتی 4- خوشحالی 5- لذت 6- خوشی 7- سرور 8- امید 9- مهربانی 10- هیجان


جونا برگر، پروفسور بازاریابی در دانشگاه دولتی پنسیلوانیا، با بررسی و مطالعه بیش از 7000 مقاله از روزنامه نیویورک‌تایمز به این نتیجه رسیده است هرقدر مقاله‌ای محتوایی مثبت‌تر داشته باشد، احتمال اشتراک‌گذاری و انتشار ویروسی آن توسط مخاطبین بیشتر و بیشتر می‌شود.


 


ناراحتی موجب می‌شود تا با دیگران ارتباط برقرار کرده و با آن هم‌حسی کنیم


ناراحتی ازآنجایی‌که نقطه مقابل خوشحالی تعریف می‌شود، در مغز موجب روشن شدن و فعالیت بیشتری از آن نواحی مغز می‌شود که خوشحال شدن هم آن‌ها را فعال می‌کند.


اما وقتی‌که فرد احساس ناراحتی بکند، مغز برخی هورمون‌های خاص را در درون خود ترشح می‌کند. این هورمون‌ها عبارت‌اند از کورتیزول که از آن تحت عنوان هورمون استرس هم نام‌برده می‌شود و همچنین اکسی توسین که موجب ارتباط و هم‌حسی با دیگران می‌شود. در تحقیقات مختلفی که در این رابطه انجام‌شده، مشخص‌شده افرادی که مقدار بیشتری از هورمون اکسی توسین در مغز آن‌ها ترشح می‌شود، به‌موجب همدردی پول بیشتری را به فرد مصیبت‌زده هدیه می‌دهند.


این تحقیقات همچنین به این موضوع اشاره دارد که توانایی هورمون اکسی توسین برای ایجاد هم‌حسی و درک متقابل از دیگران همچنین موجب مهربانی و اعتماد به دیگران می‌شود. به همین دلیل است که در اغلب تبلیغات مربوط به کاغذ توالت، از نوزادان و توله‌سگ استفاده می‌شود، چراکه این دو موجود موجب ترشح هورمون اکسی توسین در مغز شده و منجر به افزایش اعتماد فرد به محصول یا برند و در ادامه افزایش فروش می‌دهند.


 


ترس/شگفتی ما را مستأصل کرده و وادار به چسبیدن به چیزی می‌کند


باوجودآنکه آن دسته از افرادی که مستعد ابتلا به اضطراب، ترس و افسردگی هستند، همچنین دارای نرخ بیشتری از فعالیت در قشر جلویی نیمکره راست مغز هم هستند، احساس ترس در مغز عموماً توسط بخش کوچک و بادامی‌شکلی در مغز به نام آمیگدالا کنترل می‌شود.


آمیگدالا در مغز انسان کمک می‌کند تا میزان اهمیت هر رویداد ترسناک را تعیین کرده و چگونگی پاسخ دادن به آن (فرار یا مبارزه) را تعیین می‌کند. اما ترس موجب شکل‌گیری پاسخ دیگری هم در مغز می‌شود که برای بازاریابان جالب است.


مصرف‌کنندگانی که در حین تماشای یک فیلم تجربه‌ای ترسناک داشته‌اند، عموماً وابستگی و حس نزدیکی بیشتری با برند نشان داده‌شده یا در دسترس خودشان پیدا می‌کنند و این شدت این وابستگی از دیگر احساسات مانند ناراحتی یا خوشحالی به‌مراتب بیشتر است.


این تئوری بدین شکل است که زمانی که ما می‌ترسیم، نیاز به اشتراک‌گذاری این تجربه با دیگران داریم – و اگر هیچ‌کس در نزدیکی ما نباشد، حتی یک برند غیرانسانی هم می‌تواند این جای خالی را پر کند و موجب افزایش وابستگی به برند شود.


 


بازاریابی


 


عصبانیت/انزجار ما را سرسخت‌تر می‌کند


غده هیپوتالاموس مسئول عصبانیت و همچنین بسیاری از دیگر نیازهای پایه مانند گرسنگی، تشنگی، پاسخ به درد و رضایت جنسی است.


درحالی‌که عصبانیت می‌تواند موجب شکل‌گیری احساسات دیگر مانند تجاوز به حقوق دیگران شود، همچنین می‌تواند منجر به شکل‌گیری شکل خاصی از سرسختی شود.


در این رابطه مطالعه‌ای انجام‌شده که در آن از دو گروه از افراد خواسته‌شده بود تا مقاله‌ای بی‌طرف را در رابطه با خطرات و مزایا تکنولوژی مطالعه کنند. بدنه مقاله برای هر دو گروه یکسان بود. اما یک گروه در پایان نظرات مؤدبانه‌ای برایشان درج‌شده بود و گروه دیگر نظرات بسیار بد و زننده و علیه تکنولوژی حتی در برخی موارد با استفاده از زبان زشت و زننده را داشتند.


نظرات بد نوشته‌شده در پایین این مقاله موجب شده بود تا افرادی که خود نظری برخلاف استفاده از تکنولوژی داشتند، بر نظر خود پافشاری کنند و همچنین برعکس آن‌هایی که موافق بودند هم با خواندن نظرات بد و زننده بر دیدگاه خود تأکید بیشتری می‌کردند. این حالت در افرادی که نظرات مثبت و در تائید تکنولوژی را دریافت کرده بودند، هیچ تغییر رفتاری را ایجاد نکرده بود.


 


چرا احساسات در مقوله بازاریابی اهمیت پیدا می‌کنند


تمام این موارد چه چیزی را به ما آموزش می‌دهند، به‌عنوان بازاریاب یا مصرف کننده محتوا در شبکه‌های اجتماعی. این احساسات به‌طورکلی دارای اهمیت بسیار زیادی در بازاریابی هستند حتی بیش از چیزی که بیش‌تر تصور می‌شد.


بامطالعه بانک اطلاعات کمپین های تبلیغاتی، مشخص‌شده است که تبلیغاتی که در آن‌ها از عامل احساسی استفاده‌شده است، تاثیرگذاری دو برابری نسبت به آن دسته از تبلیغات داشته‌اند که عامل منطق و استدلال در آن‌ها بیشتر بوده است.


این موضوع بر این اصل اظهارشده توسط دانشمندان صحه می‌گذارد که مردم اول احساس می‌کنند و سپس در مرحله بعدی فکر می‌کنند. به عبارتی مغز احساسی ما برای پردازش اطلاعات حسی به یک‌پنجم زمان لازم برای پردازش همان اطلاعات توسط مغز شناختی ما دارد.


و البته ازآنجایی‌که احساسات همچنان وابسته به فرآیندهای تکاملی پایه‌ای – مانند تشخیص ترس یا عصبانیت – است که موجب بقاء ما برای قرن‌های متمادی شده‌اند، همواره به شکلی برنامه‌ریزی‌شده‌ایم که توجه خاصی به آن‌ها داریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۴۸
مدرس بازاریابی مدرس فروش

تعریف فروش از نظر تام هاپکینز

تعریف فروش از نظر تام هاپکینز    مدرس فروش   استاد فروش 

مدرس فروش

فروشندگی حرفه ای است پیچیده و قابل تامل. موفقیت در این حرفه در گروی برخورداری از مهارت فنی و تخصصی و مهارت برقراری ارتباط و تعامل با دیگران می باشد. برخلاف تفکرات رایج، فروشندگی، مجبور ساختن مشتری به خرید نیست. فروشنده حلقه ارتباطی زنجیره سازمان با مشتری است. فروشنده کسی است که نیاز مشتری را درک نموده، به منظور انتخاب صحیح، مشتری را صادقانه راهنمایی نماید و سرانجام قادر باشد توافق و اعتماد مشتری را برای خرید، جلب نماید. (باترا، راه های ساده برای شغل شریف فروشندگی)

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


با ما تماس بگیرید 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09121724677

09128724677

behzadabbasi.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۵
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مهندسی فروش

مدرس مهندسی   مدرس فروش   sales engineering    مدرس تیم فروش

استاد رفتار سازمانی

 مهندسی فروش - sales engineering - تیم فروش

مهندسی فروش ( Sales Engineering ) آنچه بیشتر به نظر می رسد، مهندسی فروش بیشتر در حوزه فروشندگی شخصی یا حضوری کاربرد داشته باشد و کمک آن به پیشرفت دانش فروشندگی متقابل بوده است.

یعنی فروشندگی حضوری با تکنیک‌های خود، به قوام و دوام مباحث مهندسی فروش کمک کرده است و مهندسی فروش نیز با ویژگی‌های خاص خود و با ذهنیت تیز مهندسی خود، باعث ابداع و کشف شیوه‌های خلاق و نوین در فروشندگی شخصی شده است.


در مهندسی فروش، زمینه فعالیت شامل محصولات و خدماتی می‌شود که جنبه یا جهت‌گیری فنی و تکنیکی داشته باشند مانند محصولات صنعتی، ماشین‌کاری شده، مکانیکی، شیمیایی، الکتریکی و حتی کالاهای اولیه که کاربردهایی خاص در صنایع دارند.


در کل مهندسی فروش که دانشی نوظهور است، حاصل پیشرفت تکنولوژیکی جوامع بشری است. تنوع محصولات و مشابهت‌های فنی کالاها و رقابت نزدیک شرکت‌ها و اطلاع‌رسانی وسیع و ابزارها و رسانه‌های متنوع تبلیغاتی به کمک فروش کالاهای فوق‌العاده فنی و پیچیده آمده‌اند، اما بسیاری از کالاهایی که در بازار فنی یافت می‌شوند، کالاهایی هستند که نیاز به دانش وسیع فنی در حیطهء خود دارند و با از بر کردن مشخصات استاندارد فنی آن‌ها نمی‌توان خریداران را متقاعد کرد.


مهندسی فروش بیش‌تر در حیطه کالاهای صنعتی کاربرد دارد که معمولا گران‌قیمت و تخصصی هستند و جزو کالاهای صنعتی و سرمایه‌ای محسوب می‌شوند.


مهندسی فروش و وظایفش

مهندسی فروش، نوعی از مهندسی است که کاملا خلاقانه و در حیطه بازاریابی است. دکارت در فلسفه برنامه‌ریزی بر مبنای صفر را مطرح می‌کند. این فلسفه در تجارت و فروش به این معناست که باید همواره دربارهء‌آنچه بر برند محصول یا خدمت یا بازار اثر می‌گذارد دوباره‌ اندیشی شود.


برای پیدا کردن راه‌های جدید ورود به آینده و ساختن محصولات و محیط‌های تازه که منافع آن متوجه ما باشد نه رقیبان، باید موقتا هرچه در ذهن داریم را خارج کنیم و ذهن خود را صفر کنیم. اندیشه‌های سال قبل خود را نابود کرده و با خلاقیت به بازآفرینی و ابداع دست یازیم. خلاقیت به معنای تغییر در رفتار دیروز است نه انتقاد از رفتار گذشته و مهندسی فروش بر مبنای خلاقیت فردی در فروش شکل گرفته است.


در یک تعریف ساده، مهندس فروش کسی است که اطلاعات فنی و تکنیکی کافی در مورد محصولی که قصد فروش آن را دارد داشته و در این مورد آموزش‌های لازم را دیده باشد. در اکثر مواقع مهندسی فروش مهندسانی هستند که به حرفه فروش روی آورده است.

موفقیت یک مهندس فروش در درجه اول به وسعت دانش فنی وی و در درجه دوم به تلاش وی برای به روز نگه‌داشتن این دانش فنی بازمی‌گردد. فعالیت‌ها و وظایفی که یک مهندس فروش را در حرفه‌اش موفق می‌کند، می‌توان به شرح زیر عنوان کرد:


این‌که وی باید در مورد کالا یا خدمتی که ارایه می‌دهد احاطه کافی داشته و با آموزش‌های فنی که دیده و با داشتن اطلاعات جامع در مورد محصول یا خدمت در سطح بالایی از مهارت‌های فنی، قادر باشد حتی با سطوح بالای فنی شرکت مشتری ارتباط برقرار کند.


باید تمام معایب و محاسن محصولی که ارایه می‌کند را بشناسد و تمام مزایا و معایب محصول یا خدمت مورد نظر را در تماس با مشتریان در میان بگذارد. باید تمرکز مناسبی داشته باشد و به مشتریان خود پاسخ مناسب ارایه دهد چرا که عموما کالاهای حساس یا سرمایه‌ای را می‌فروشد. مهندس فروش باید اطلاعات کافی و دقیق در مورد مشتریان خود قبل از فروش جمع‌آوری کند.


باید با مشتریان خود روابط تجاری مثبتی داشته و با طرف‌های تجاری خود روابط شخصی و بر اساس اعتماد متقابل برقرار کند. همچنین باید به مشتری، این امکان را بدهد که او را رودر رو بشناسد و ترجیح می‌دهد ارتباط رو در رو داشته باشد و در جلسات به صورت حضوری توضیحات را ارایه کند.

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

باید با مسائل فرهنگی مشتریان خود آشنا باشد و آن را درک کرده باشد و آن‌ها را رعایت کرده و با آن‌ها با احترام برخورد کند. باید با اعتماد به نفس و ایمان کار خود را انجام دهد، به همین دلیل بهتر است محصول مورد نظر بالاترین کیفیت را داشته باشد و استانداردهای کیفی مورد نظر مشتری را برآورده کند و باید محصول مورد نظر متناسب با نیازهای بازار هدف بوده و نباید به صورت تحمیل به مشتری‌ها باشد.


تصویر ذهنی در خدمت مهندسی فروش

برای موفقیت در بازار، باید پیدا کرد که چه چیز مطلوب است و همان را عرضه کرد یا این‌که چه چیز را می‌توان عرضه و آن را محبوب کرد. تصویر ذهنی که از کالا در ذهن مشتریان تداعی می‌شود، ارتباط مستقیمی با فروش بالا و موفقیت مهندسی فروش دارد. اگر در نظر داریم که حجم فروش را با کم کردن قیمت محصولات بالا ببریم، نباید در پی القای کالایمان به عنوان کالایی لوکس و تجملاتی باشیم.


مهندسی فروش - sales engineering - تیم فروش


تصویر ذهنی روشی کاملا علمی و سیستماتیک دارد و برای انجام آن باید به صورت علمی تحقیق کرد و با عناصر موثر در ساخت تصویر ذهنی مناسب، به هدف مورد نظر رسید:


تصویر علامت تجاری: جوهره و هسته اصلی یک نام تجاری علامت تجاری است. مثلا علامت تجاری مرسدس بنز یا جعبه‌های زردرنگ کداک که طی سالیان دراز مردم به این نتیجه رسیده‌اند که بسته‌بندی زرد علامت کیفیت بالا در عکاسی است.

تصویر کارآیی محصول: ارزش افزوده و خدمتی است که کالا قرار است انجام دهد; مثلا در مورد کداک سرعت و کیفیت عکس و تصویر مد نظر است.

تصویر اجتماعی: که در واقع تلاشی است برای یافتن یک زمینهء مشترک با بازار هدف و مشتریان بالقوه و بالفعل. می‌خواهیم به آن‌ها بگوییم علایق ما با شما یکی است و ما محصولی داریم که شما به ‌آن علاقه‌مند هستید.

تصویر بازار هدف: در مورد آن است که کدام دسته از مصرف‌کنندگان محصول مورد نظر را دوست دارند و از آن استفاده می‌کنند. هدف آن است که بازار هدف تبلیغات را ببینند و بگویند کسانی که در آن تبلیغ هستند را دوست دارم چون شبیه به من هستند.

تصویر نحوهء استفاده: این‌که محصول چگونه است و چگونه مصرف می‌شود که کاملا بسته به مشتری و مخاطب متفاوت است.

مصرف‌کنندگان بالاخره از شرکت و محصول شما تصویری پیدا خواهند کرد. خواه ‌آگاهانه در ایجاد آن تلاش کرده باشید، خواه خیر. محل‌های توزیع و بسته‌بندی و حتی بی‌نزاکتی کسانی که به تلفن‌ها پاسخ می‌دهند، بر تصویری که در ذهن مخاطب از شما ساخته می‌شود اثر خواهد گذاشت و این تصویر بر تصمیم او برای خرید یا عدم خرید اثر خواهد گذاشت.


در بحث مهندسی فروش، قبل از هر چیز برای این‌که یک تصویر واضح از جایگاه خود و محصول خود در ذهن مصرف‌کننده ایجاد کنیم، باید به یک تصویر واضح در ذهن خود برسیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۲۷
مدرس بازاریابی مدرس فروش

بازاریابی نوین|متد های علمی و عملی فروش



جدید ترین متد های فروش و بازاریابی

چگونه طوفان فکری ایجاد کنیم ؟

چگونه طوفان فکری ایجاد کنیم   مدرس فروش   استاد فروش

مدرس فروشندگی

روش طوفان فکری یک ابزار شناخته شده است که به شما در ایجاد راه حل های خلاقانه برای یک مسأله کمک می­کند . روش طوفان فکری به ویژه هنگامی بسیار مفید است که شما بخواهید سنت­ شکنی کنید و الگوهای تفکر تثبیت شده را تغییر دهید طوری که بتوانید به روشی نو به همه چیز بنگرید . همچنین به شما کمک می­کند بر بسیاری از مسائلی فائق آئید که حل گروهی مسأله را به یک پروسه­ ی بی نتیجه و نارضایت­بخش تبدیل می کنند . اگر تیم شما از این روش استفاده کند می­توانید از انواع تجارب اعضای تیم بهره بگیرید و در حل مسأله از آن استفاده نمائید . با این کار ، ایده­ های بسیاری بدست می­آید یعنی شما می­توانید راه حل های بهتری برای مسأله­ ای که با آن روبرو هستید بدست آورید . همچنین روش طوفان فکری به شما کمک می­کند از اعضای تیم برای راه حلی که در نهایت انتخاب می­شود  نظر بخواهید (راه حلهایی که آنها خود ارائه داده­ اند.) دیگر اینکه از آنجا که روش طوفان فکری جالب است به اعضای تیم کمک می­کند با یکدیگر متحد شوند و در محیطی مثبت و پر ثمر مشکلات را حل کنند .


چرا از روش طوفان فکری استفاده می­کنیم ؟

حل گروهی مسأله به روش قدیمی با مشکلات بسیار همراه است . افراد گروه که اعتماد به نفس بالایی دارند بر اعضای ضعیف­تر گروه مسلط میشوند و اعضایی که اعتماد به نفس پائینی دارند ، از اینکه به خاطر بیان آزادانه­ ی ایده­ هایشان مورد استهزاء قرار گیرند می­ترسند . برخی نیز برای مطابقت داشتن با نظرات گروه تحت فشار قرار می­گیرند و یا به دلیل احترامی که برای افراد برتر و مسئول قائلند ، خود را کنار می­کشند . به این صورت روش گروهی حل مشکل اغلب بی نتیجه و غیر مؤثر خواهد بود .


در مقابل روش طوفان فکری محیطی آزاد فراهم می­سازد که در آن همه تشویق می­شوند شرکت کنند و نظر بدهند. نظرات متفاوت مورد استقبال قرار می­گیرند و بسیاری از مشکلات حل گروهی مسئله رفع خواهد شد. از همه­ ی شرکت کننده­ ها خواسته می­شود به طور کامل و عادلانه نظر دهند و افراد آزادند انواع راه حل­های جدید و خلاقانه را برای مسائلی که با آنها مواجه­ اند طرح کنند .


روش طوفان فکری:

شیوه­ ی اولیه برای روش طوفان فکری توسط مدیر شرکت تبلیغاتی مادیسون اونیو، « آدکس اسبورن » در دهه­ ی ۱۹۵۰ ابداع شد . از آن زمان محققان بسیاری به این تکنیک پرداختند و مشکلاتی را در آن شناسایی کردند.


مراحل ذکر شده در اینجا آن تحقیقات را مد نظر قرار داده است  یعنی شیوه­ ی گفته شده کمی متفاوت با شیوه­ ی اصلی است که توسط اسبورن ابداع شد .


طوفان فکری چیست؟

روش طوفان فکری، ادغام یک شیوه­ ی غیر رسمی و راحت با تفکر خلاق برای حل مسأله است . ابتدا از افراد خواسته می­شود به نظرات و اندیشه­ هایی برسند که حتی ممکن است در ابتدا کمی غیر عاقلانه به نظر آیند . هدف این است که برخی از این ایده­ ها را بتوان به صورت راه حل­های خلاقانه ارائه داد تا مشکل را حل کرد ، یا به ایده­ های بیشتر و جدیدتری رسید . در این شیوه هدف این است که همه­ ی افراد شرکت داشته باشند و برای این کار برای افراد انگیزه ایجاد می­شود تا راه های تفکر معمولی خود را کنار بگذارند .


بنابراین در حین جلسات روش طوفان فکری نباید از ایده­ ها انتقاد شود . شما سعی کنید احتمالات را در نظر بگیرید و فرضیات غلط در مورد محدودیت­های مشکل را از میان بردارید . قضاوتها و آنالیز در این مرحله مانع از ایده­ سازی خواهد شد . فقط در پایان جلسه­ ی طوفان فکری می­توان به ارزیابی نظرات پرداخت یعنی زمانی که با استفاده از روشهای قراردادی ، راه حلهایی یافت شده است .


طوفان فکری فردی:

اگرچه روش طوفان فکری در ایده­ سازی اغلب مؤثرتر از روش معمولی حل مشکل توسط گروه است ولی مطالعات بسیار ثابت کرده که وقتی افراد به تنهایی از روش طوفان فکری استفاده کنند ایده ­های بیشتر و باکیفیت تری به دست می آورند تا زمانی که گروهی از افراد به طوفان فکری بپردازند.


شاید دلیل آن این باشد که در گروه ها ، افراد همیشه نمی­توانند از اصول و قواعد روش طوفان فکری پیروی کنند و رفتارهای بد در گروه به صورت پنهان وجود دارد . ولی دلیل اصلی این است که افراد به نظرات دیگران بیشتر توجه می­کنند و خود ایده­ ای طرح نمی­کنند ( همه منتظرند دیگران نظر دهند ) و یا وقتی منتظرند نوبت آنان شود که صحبت کنند ، این ایده ­ها را فراموش می­کنند.


وقتی شما  به تنهایی به طوفان فکری می پردازید ایده های متنوع تری به فکرتان میرسد. تا زمانی که در یک گروه نباشید، شما نگران نظرات و ایده­ های افراد دیگر نخواهید بود و بنابراین می­توانید آزادانه نظرات جدیدی را ارائه دهید . برای مثال ممکن است ایده­ ای که تردید داشتید آن را در یک گروه مطرح کنید ، در یک طوفان فکری فردی ، به ایده ای استثنایی وخارق العاده تبدیل شود . همچنین مجبور نیستید صبر کنید دیگران ساکت شوند تا شما ایده­ های خود را مطرح کنید .


اما وقتی به تنهایی به طوفان فکری می پردازید، شاید نتوانید به اندازه کافی ایده­ را پرورش دهید زیرا تجربه دیگر اعضای گروه را ندارید که کمکتان کند.


طوفان فکری گروهی :

روش طوفان فکری گروهی برای به کار گرفتن تجارب و خلاقیت همه­ ی اعضای گروه در مورد یک مسأله بسیار مؤثر است .هنگامی که  اعضای گروه در سطح یک ایده گیر می کنند ، خلاقیت و تجربه­ ی یک عضو دیگر میتواند آن ایده را یک پله بالاتر ببرد. بنابراین روش طوفان فکری گروهی ایده­ های عمیقتری را در مقایسه با روش طوفان فکری فردی پدید خواهد آورد .


مزیت دیگر روش طوفان فکری گروهی این است که به افراد دخیل کمک می­کند احساس کنند در راه حل نهایی نقش داشته­ اند و به افراد یادآوری می­شود که اشخاص دیگر نیز می توانند ایده­ های خلاقانه­ ای طرح کنند.


دیگر اینکه ، روش طوفان فکری سرگرم کننده و جالب است و یک راه عالی برای ساختن تیم است !


روش طوفان فکری در یک گروه ممکن است برای افراد با خطراتی همراه باشد . پیشنهادات با ارزش ولی عجیب در نگاه اول ممکن است احمقانه به نظر برسند . به همین دلیل لازم است همه ­ی جلسات را به دقت مدیریت کنید طوری که ایده­ ای از دست نرود و مشکلات معمول در حل مسأله گروهی خلاقیت را نابود نسازد .


چگونه می­توان از این ابزار استفاده کرد ؟

شما غالباً می­توانید با ادغام طوفان فکری فردی و گروهی به بهترین نتایج برسید و با مدیریت دقیق این فرآیند و پیروی از قوانینی که در اینجا گفته می شود بهترین نتایج را به دست آورید. به این طریق افراد را وا خواهید داشت که بدون مزاحمت و حواس پرتی بر موضوع تمرکز ­کنند، به حداکثر ایده­ هایی که می­توانید به آنها برسید می رسید و  احساس جالب داشتن یک تیم منسجم را خواهید داشت که پس از برگزاری موفقیت آمیز یک جلسه ­ی طوفان فکری حاصل خواهد شد !


برای برگزاری مؤثر جلسه­ ی روش طوفان فکری این کارها را انجام دهید :

 محیطی راحت برای جلسه پیدا کنید و آنرا برای جلسه آماده نمائید .


 یک نفر را برای نوشتن نظراتی که در جلسه مطرح می شوند در نظر بگیرید. این ایده ­ها باید به صورتی نوشته شوند که در دسترس همه باشند و همه بتوانند به آنها مراجعه نمایند . بر اساس شیوه ­ای که می­خواهید به کار ببرید می­توانید ایده­ ها را روی فلیپ چارتها و یا روی وایت­برد بنویسید و یا از کامپیوتر مجهز به دیتا پروژکتور استفاده کنید .


 اگر افراد به کار گروهی عادت ندارند ، از یک فعالیت مناسب برای به اصطلاح گرم کردن و صمیمی تر کردن آنها با هم استفاده کنید .


 مسأله ­ای را که می­خواهید حل کنید به روشنی بیان کنید و معیاری را برای راه حل در نظر بگیرید . برای همه کاملا روشن سازید که هدف جلسه بدست آوردن ایده­ های فراوان ( تا حد ممکن ) است.


در ابتدای جلسه به افراد زمان کافی بدهید تا به تنهایی تا جایی که می توانند ایده های بسیاری را بوجود آورند.


 از افراد بخواهید ایده­ های خود را مطرح نمایند و به همه فرصت یکسان و برابر برای این کار بدهید .

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

 افراد را تشویق کنید ایده های دیگران را تکمیل کنند یا از ایده­ های افراد دیگر استفاده کنند و ایده های جدیدی ارائه دهند .


رفتاری مشتاقانه و غیر انتقادی را در میان اعضای گروه تشویق نمائید و سعی کنید همه در اظهار نظر سهیم شوند حتی ساکت­ترین اعضای گروه .


هیچکس نباید در جلسه انتقاد کند و یا نظر دیگران را ارزیابی کند . انتقاد،  هنگامی اعضای گروه نظر می­دهند نوعی احساس خطر را برای آنها به وجود می­آورد. این انتقاد خلاقیت را نابود می­کند و مانع از ادامه روان جلسه­ ی خوب طوفان فکری می­شود .


 اجازه دهید روش طوفان فکری برای افراد سرگرم کننده باشد . آنها را تشویق کنید تا حتی­ الامکان نظرات بیشتری را مطرح کنند. این نظرات ممکن است عملی و یا حتی غیرعملی باشند . از خلاقیت و نوآوری استقبال کنید !برای مدت طولانی نباید یک ­سری افکار خاص حاکم باشد. حتماً باید نظرات مختلف و گوناگون طرح شوند و هر یک از ایده­ ها کاملا بررسی شوند .


 در یک جلسه­ ی طولانی ، به قدر کافی زمان استراحت در نظر بگیرید طوری که افراد بتوانند همچنان تمرکز داشته باشند .در صورت امکان ، بهتر است افراد شرکت کننده در روش طوفان فکری از رشته­ های گوناگون باشند و در رشته­ های مختلف تحصیل کرده باشند. این کار موجب می­شود تجربه­ های گسترده­ای در جلسه حضور داشته باشند و جلسه  خلاقیت بیشتری داشته باشد. اما گروه بسیار بزرگی تشکیل ندهید ، گروههایی که بین ۵ تا ۷ نفر عضو دارند بهترین نتایج را دربر خواهند داشت .


خلاصه:


روش طوفان فکری راهی مؤثر و سودمند برای رسیدن به راه حلهای بنیادی برای مسائل است البته تا زمانی که بخوبی مدیریت شود . در فرآیند روش طوفان فکری اصلاً از ایده ­ها انتقاد نمی­شود و افراد کاملاًٌ آزادند که نظرات جدید و خلاقانه­ای مطرح کنند .این موضوع سبب می­شود جلسات روش طوفان فکری تجربه­ ی لذت­بخشی را برای افراد به همراه داشته باشد که برای نزدیک ساختن اعضای گروه بسیار عالی است .استفاده از روش طوفان فکری می­تواند افراد را به راه حلها متعهد سازد زیرا آنها خودشان در یافتن این راه حلها سهیم بوده­ اند .بهترین روش برای روش طوفان فکری ، ادغام روش طوفان فکری فردی با گروهی است . در روش طوفان فکری گروهی باید قوانینی وضع شوند تا کار راحت­تر انجام شود .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۰
مدرس بازاریابی مدرس فروش

ازاریابی پارتیزانی یا چریکی


تهیه و تنظیم: هاجر ایزدیار

فروش پارتیزانی یا چریکی    مدرس فروش    استاد فروش 

مدرس فروشندگی

بازاریابی پارتیزانی که در فارسی به بازاریابی چریکی نیز موسوم است برگردان عبارت Guerrilla Marketing است. واژه Guerrilla به معنی پارتیزان است. بازاریابی پارتیزانی توسط جی کنراد لوینسون در کتابی با عنوان بازاریابی پارتیزانی در سال ۱۹۸۲ ارائه شد. بازاریابی پارتیزانی روشی نامنظم و غیرمعمول در انجام فعالیت های ترفیعی بر مبنای یک بودجه بسیار کم است. چنین ترفیعات و پیشرفتهایی گاهی اوقات به گونه ای طراحی می شوند که مخاطب هدف، حتی از وجود آنها بی اطلاع است و این ترفیعات نوعی بازاریابی پنهان یا سری است.


اصول بازاریابی پارتیزانی


بازاریاب پارتیزانی باید خلاق باشد و روشهای نامنظم و غیرمعمول ارتقا و پیشبرد را طراحی وتدبیرکند. او باید کلیه ارتباطات و تماسهای خود را، چه حرفه ای و چه شخصی به‌کارگیرد و نیز شرکت ومحصول آن را آزمون کند و به دنبال منابع تبلیغاتی باشد. بسیاری از اشکال تبلیغ، می توانند بسیار ارزان و آزاد باشند.

لوینسون، اصول زیر را به عنوان زیربنای بازاریابی پارتیزانی شناسایی می کند:

- بازاریابی پارتیزانی به طور ویژه در کسب و کارهای کوچک کاربرددارد.

- بازاریابی پارتیزانی باید بر مبنای روانشناسی انسانی باشد تا تجربه، قضاوت و حدس یا گمان.

- سرمایه گذاریهای اولیه در بازاریابی به جای پول باید زمان، انرژی و قوه تخیل یا تصویرسازی ذهنی باشد.

- آمار و ارقام اولیه برای اندازه گیری کسب و کار، میزان سود است نه فروش.

- بازاریاب نیز باید بر تعداد روابط جدید ایجادشده در هر ماه تمرکزکند.

- به‌جای سعی در راستای تنوع بخشی از طریق ارائه محصولات و خدمات مربوط، استانداردی را برای تعالی با تمرکزی دقیق ایجادکند.- به‌جای تمرکز بر کسب مشتریان جدید، مشتریان فعلی و داشتن معاملات بیشتر و بزرگتر با آنها را هدف قرار می‌دهد.

- فراموش کردن رقابت و تمرکز بیشتر بر همکاری با کسب و کارهای دیگر.

- بازاریابان پاریتزانی باید همواره ترکیبی از متدها و روشهای بازاریابی را در یک رشته اقدامات و عملیات به‌کارگیرند.

- به‌کارگیری تکنولوژی روز به عنوان ابزاری برای توانمندسازی بازاریابی.

با وجود آنکه امروزه این موارد امکان پذیر هستند، لیکن بازاریابی پارتیزانی یک روند کلی شده است. دیگر هیچ حربه ساده ای در کسب و کار کوچک وجودندارد و در حقیقت، ۵۰۰ شرکت موفق امروز، در حال جهش به سمت منازعه و رقابت در راستای افزایش تعداد خود هستند. جنرال الکتریک، یاهو، سیتی گروپ، سونی اریکسون و نایکی همگی اصول و اقدامات بازاریابی پارتیزانی را به مرحله اجرا گذاشته اند. بازاریابی پارتیزانی یک واژه و مفهوم تعریف شده به شکلی مبهم است که اخیرا به عنوان توصیف گر بسیاری از انواع روشهای سنتی به‌کارگرفته شده است. این روشها عبارتند از:


- بازاریابی ویروسی(Viral) از طریق شبکه های اجتماعی

- بازاریابی محیطی Ambient

- بازاریابی حضوری Presence

- بازاریابی ریشه ایGrassroots

- بازاریابی گزینشی Alternative

- بازاریابی کلامی Buzz

- بازاریابی پنهان یا سری Undercover

- بازاریابی تجربی Experiental


تاکتیک های بازاریابی پارتیزانیاگرچه تکنیک های بسیاری در بازاریابی نامنظم یا پارتیزانی وجوددارد، لیکن در اینجا به نمونه هایی از این تکنیک ها اشاره می شود:


_ اقدامات کلامی یا شفاهی.

_ دست‌یابی مستقیم به مشتریان از طریق جریانات و اقدامات عادی روزمره آنها.

_ نظرخواهی یا نظرسنجی شخصی._ تبلیغات پیشرو- اقدامات تبلیغاتی.

_ بازاریابی تلفنی از طریق کلیه اعضای شرکت.

_ نامه های شخصی.

_ تبلیغات اینترنتی.

_ جلسات و نشست های شخصی.

_ آگهی های طبقه بندی شده.

_ مجموعه اقدامات پست مستقیم و …..


تفاوتهای بازاریابی سنتی و پارتیزانی


بازاریابی پارتیزانی برای کسب و کارهای کوچک طراحی شده بود، لیکن اکنون به طور فزاینده ای توسط کسب و کارهای بزرگ به کار گرفته می شود. لوینسون، ۱۲ مورد را به عنوان تفاوتهای میان بازاریابی سنتی و پارتیزانی مطرح کرده است که در ادامه بیان می شوند.

۱- بازاریابی سنتی نیازمند آن است که شما پول یا سرمایه خود را در فرایند بازاریابی سرمایه گذاری کنید. بازاریابی پارتیزانی می‌گوید سرمایه گذاری اولیه شما باید زمان، انرژی و تصویرسازی ذهنی باشد.

۲- بازاریابی سنتی ابزاری برای کسب و کارهای بزرگ و پیشنهاددهنده تاکتیک‌هایی در ارتباط با شرکتهای عظیم و بودجه های کلان آنهاست. بازاریابی پارتیزانی، در کسب و کارهای کوچک به کارمی رود.

۳- بازاریابی سنتی چگونگی انجام بهینه کسب و کار را از طریق فروش اندازه گیری می کند. سنجش اولیه در بازاریابی پارتیزانی مربوط به سود است.

۴- بازاریابی سنتی بر مبنای تجربه و قضاوت است که درگیر حدس و گمان است. بازاریابی پارتیزانی بر مبنای علم روانشناسی، قوانین رفتار انسانی است. یقینها و اطمینانهایی وجوددارد که فرد آنها را در رابطه با الگوهای خرید لحاظ می کند و بازاریابان پارتیزانی بر این یقینها و اطمینانها تمرکز می کنند.

۵- بازاریابی سنتی، افزایش نسبتها یا نرخهای تولید کسب و کار و سپس تنوع بخشی از طریق ارائه محصولات را پیشنهادمی کند.

6- بازاریابی سنتی شما را ترغیب می کند تا کسب و کار خود را به طور خطی از طریق افزودن مشتریان جدید رشددهید. بازاریابی پارتیزانی شما را ترغیب می کند تا کسب و کار خود را به شکل هندسی رشددهید. هدف بیشتر معاملات با مشتریان موجود، معاملات وسیعتر و معاملات مرتبط با بکارگیری تعقیب مشتری و خدمات اصلی یا کلیدی است.

۷- بازاریابی سنتی از شما می خواهد تا در جستجوی فرصتهایی برای از میان بردن رقابت باشید. بازاریابی پارتیزانی از شما می خواهد تا رقابت را برای مدتی فراموش کنید و در جستجوی فرصتهایی برای همکاری با کسب و کارهای دیگر و حمایت یکدیگر در یک تلاش متقابل در جهت کسب سود باشید.

۸- بازاریابی سنتی این باور را در شما ایجادمی کند که به عنوان مثال، تبلیغات یا پست مستقیم یا داشتن وب سایت اهمیت دارد. بازاریابی پارتیزانی می گوید که هیچ یک از این مفاهیم به تنهایی در بازاریابی عامل موفقیت نیست، بلکه ترکیبات بازاریابی است که عامل کامیابی است. اگر شما تبلیغات را با پست مستقیم ترکیب کنید، هریک به دیگری جهت انجام کار به شکل بهتر کمک خواهدکرد.

۹- بازاریابی سنتی تأکیددارد که شما دریافتی های خود را هر ماه جهت مشاهده میزان فروش خود محاسبه کنید، در حالی که بازاریابی پارتیزانی بر تمرکز شما بر این امر اشاره دارد که شناخت بسیاری از روابطی که هر ماه برقرار ساخته اید چگونه می‌تواند منجر به کثرت سود و مزایا شود.

۱۰- بازاریابی سنتی کمتر به بحث تکنولوژی می پردازد، زیرا تکنولوژی دیروز بسیار پیچیده، گران و بسیار محدود بود. بازاریابی پارتیزانی تأکید دارد که شما تکنولوژی امروز را غنیمت شمارید، زیرا کاربرد آن ساده است، خرید آن ارزان است و محدودیت در قابلیت آن جهت توانمندسازی کسب و کار شما در آغاز بازاریابی وجود ندارد.

۱۱- بازاریابی سنتی مجموعه ای از حربه هایی را که ممکن است برای ارتقای کسب و کار شما به کار رود، شناسایی می کند که همه آنها نسبتا هزینه بر هستند. بازاریابی پارتیزانی، هزاران حربه ای را که شما می‌توانید از طریق بکارگیری رایگان آنها سود خود را افزایش دهید، شناسایی می‌کند.

۱۲- بازاریابی سنتی بسیاری از مالکان کسب و کار را می ترساند، زیرا سرشار از ابهت و پیچیدگی است. بازاریابی پارتیزانی ابهت و عظمت آن را از میان می برد و نشان می دهد که دقیقا بازاریابی چیست و چه عواملی کارآفرین را تحت کنترل قرارمی دهند.


این نکات تفاوت فلسفی آشکار میان این دو رویکرد بازاریابی را نشان می‌دهند و مشخص می سازند. با شناخت مزیتهای مدیریت یک کسب و کار کوچک، پارتیزان درمی یابد که اندازه کوچک کسب و کار جزء مزیتهای آن است. کسب و کار می تواند همچون یک پارتیزان در جنگ، ماهرانه در بازار نفوذکند، راههای خلاقی که کسب و کارهای بزرگ قادر به بکارگیری آنها نیستند را به کار بندد. کارآفرینان چیز اندکی برای باخت یا از دست دادن دارند و هر چیزی را از طریق تعقیب صمیمانه و صادقانه مشتریان به دست می آورند. از آنجایی که دنیای کسب و کار آنها تا اندازه ای کوچکتر از «کسب و کار بزرگ» است، پارتیزان ها (بازاریابان پارتیزانی) می توانند شور و شوق و اشتیاق مشتری را به مزیتهای محصول بهتر تحریک کنند و مانع از فرار مشتری شوند. توانایی آنها در متمرکزسازی توجه بر جزئیات و اجزای فرایند بازاریابی می تواند به آسانی میزان سود قابل حصول را تعریف کند. بازاریابی پارتیزانی می تواند فرصتها را سریعتر به چنگ آورد و هر یک از آنها را از طریق استراتژی های خلاق استخراج کند، در حالی که بازاریابی سنتی به دنبال روش اجرایی قابل پیش بینی و دیکته شده توسط برنامه بازاریابی است. پارتیزان ها مشکلات را به عنوان فرصتهایی قلمدادکرده و راهکارهایی را برای آنها به منظور یادگیری بیشتر در مورد بازار جستجومی کنند.


مراحل اجرای بازاریابی پارتیزانی


سازمانی که پیگیری استراتژی بازاریابی پارتیزانی را انتخاب می کند، به این مسئله آگاه است که بازاریابی یک فرایند و نه یک رویداد است. لوینسون، یک حمله بازاریابی گام به گام را مطرح می سازد که به پارتیزان کمک می کند تا جنگهای واقعی را برای تولید سود برنده شود:

گام (۱): بازار را جستجوکنید. این امر درگرو جستجوی بازار، محصول، خدمت، گزینه های رسانه ای، رقابت، مشتریان، تکنولوژی، مزیتهایی که می تواند حاصل سازد و ترکیب شدن با شرکای بالقوه بازاریابی است.

گام (۲): فهرستی از سودها و مزیتها بنویسید. فهرستی از مزیتهایی را که شرکت ارائه می کند، ایجادکنید. این کار شامل دعوت کردن مشتریان به بحث و مشارکت در تکمیل فهرست با ذکر مزیتهایی است که شرکت قبلا آنها را مزیت تلقی نکرده بود. با این فهرست، شرکت مزیت رقابتی خود را تعریف می کند. این ویژگی منجر به اتخاذ تصمیمات در مورد سیاست اصلی برنامه بازاریابی می شود.

گام (۳): حربه های بازاریابی را که شرکت در حملات خود به کارخواهدگرفت، انتخاب کنید. در مورد ترتیب و اولویت بکارگیری و اجرای این حربه ها تصمیم گیری کنید. چه کسی مجری خواهد بود و حربه ها را پیگیری خواهدکرد و تاریخ دقیق اجرای هر حربه چه زمانی خواهدبود.گام (۴): برنامه بازاریابی طراحی کنید. بر اهداف خاص بازاریابی شرکت جهت دستیابی تمرکزکنید. مشتمل بر “استراتژی های خلاقی” که به طور اجمالی برای ارسال پیام به بازارهای هدف به کارگرفته می شوند. گام 5- یک تقویم پارتیزانی ایجاد کنیدتصمیم گیری و اجتناب از حوادث از این طریق آسانتر خواهد شد. گام 6- اصلاحات و تنظیماتی را با شرکای بازاریابی به شکل ترکیبی اعمال کنید، این کسب و کارها با شرکا می توانند به تجارت از ازطریق افزایش عرضه بازار ضمن به اشتراک گذاشتن هزینه های بازاریابی کمک کنند.

گام 7- حمله بازاریابی پارتیزانی را بااجرای حربه ها آغاز کنید هیچ دلیلی برای اجرای یکباره همه حربه ها وجود ندارد، حمله راباسرعتی مناسب هم از لحاظ هیجانی و هم از لحاظ مالی اجرا کنید.

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


گام 8- حمله را حفظ و پشتیبانی کنید، حمله با عمل آنی و کوتاه نتایج آنی ارائه می دهد.

گام 9-حمله را ارزیابی و سنجش کنید سنجش اثربخشی بازاریابی امری حیاتی است و اگر سازمانی آمارو ارقام را به اطلاعات بدل کند می تواند اثربخشی بودجه بازاریابی را چند برابر کند.

گام10- حمله را در کلیه حوزه ها و زمینه ها بهبود بخشید پیام ، انتخاب رسانه ، حربه هاوبودجه را بهبود بخشید. هرگز تغییر و تحول ایجاد نکنیددر عوض بهبود هایی را صورت دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۵
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مهندسی فروش یا مدیریت فروش؟

مهندسی فروش یا مدیریت فروش    مدرس فروش   استاد فروش

مدرس فروش


مهندسی فروش یا مدیریت فروش؟● تعریف مهندسی فروش:

هنگامی‌که از واژهٔ مهندسی برای توصیف پدیده‌ای استفاده می‌کنیم، به عملی اشاره داریم که مبتنی بر آمار و اعداد و ارقام و محاسبات است. انجام عمل فروش نیز نیازمند آن است که شما به‌عنوان فروشنده، توانائی این را داشته باشید که از قبل آینده را پیش‌بینی کنید؛ مطالعه کنید؛ محاسبه کنید؛ رقبا را شناسائی کنید و بدانید که نیاز مشتریان شما چیست؟ نیاز خاص مشتری را شناسائی کنید و برای تولید کالای سفارشی اقدام کنید (Customization).

مواقعی وجود دارد که شرکت شما کالائی را به‌طور معمول تولید می‌کند و به بازار می‌فرستد؛ در مقابل مواردی نیز وجود دارد که کالائی خاص را با هدفی خاص تولید می‌کنید؛ در اینجا با مفهوم مهندسی فروش رو‌به‌روئیم چرا که تولید کالائی خاص به منظوری خاص نیازمند فعالیت‌هائی منسجم، سازمان یافته، برنامه‌ریزی شده و دقیق است که متکی بر محاسبات باشد.

برای مثال به قصد خرید میلگرد فولادی به کارخانهٔ ذوب آهن اصفهان می‌روید. میلگردهای مختلفی وجود دارد که در ابعاد از پیش تعیین شده و براساس یک برنامهٔ معین تولید شده و به انبار فرستاده می‌شوند. این میلگردها در آینده به درخواست مصرف‌کننده، در اختیار وی قرار می‌گیرند و چرخهٔ تولید و فروش انجام می‌شود. در این چرخهٔ معین، نیازی به مهندسی فروش نیست بلکه در نهایت این فروشنده است که ضمن با مشتری در ارتباط است و کالا را در اختیار وی قرار می‌دهد.

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


اکنون فرض کنید که یک کارخانهٔ تولید میل‌لنگ اتومبیل، سفارش فولادی خاص با آلیاژی متفاوت را به کارخانهٔ فولاد آلیاژی می‌دهد تا از آن میل لنگ بسازد. در اینجا کارخانهٔ سفارش گیرنده نیازمند یک مهندس فروش است؛ شخصی که مهندس متالورژی باشد و فلزات و آلیاژها را خوب بشناسد و توانائی مطالعه بر روی آلیاژ مورد نظر را داشته باشد یعنی بداند که میل‌لنگ تحت چه شرایط محیطی و فیزیکی کار می‌کند؛ هنگام کار چه نیروها و تنش‌هائی را تحمل می‌کند؛ چه نوع آلیاژی برای تولید میل‌لنگ مناسب‌تر است؟ با چه درصدی از چه فلزاتی؟ و در نهایت بتواند آلیاژ مناسیب را معرفی کند که ضمن توانائی مقاومت بهینه در مقابل نیروهای وارده، بازدهی مؤثری نیز داشته باشد.

همین‌طور است در مورد کپسول گاز مایع که به‌طور معمول، کارخانه‌های سازنده تعداد زیادی از آنها را با شکل یکسان و حجم و مشخصات یکسان تولید می‌کنند و در اختیار مصرف‌کنندگان ـ خانواده‌ها ـ قرار می‌دهند. حال ممکن است یک جای خاص مثلاً هتل یا بیمارستانی بخواهد سفارش منبعی با ابعاد بزرگ مثلاً ۲۰۰۰ لیتر بدهد؛ در اینجا نیازمند یک مهندس فروش هستیم که تخصص تأسیسات و یا مکانیک داشته باشد و بتواند با مراجعه به محل مورد نظر، اطلاعاتی در مورد سفارش به‌دست آورد؛ اطلاعاتی شامل اینکه مصرف گاز آنجا در روز چقدر است و چه مدت طول می‌کشد که سفارش به دستشان برسد؟ محل نصب مخزن در کجا قرار می‌گیرد؟ اگر انفجاری رخ دهد ترکش‌ها تا چه شعاعی پخش می‌شود؟ بهتر است منبع افقی نصب شود یا عمودی؟ روی زمین یا زیرزمین؟ ارتفاع دیوارهای محافظ اطراف آن چقدر باشد؟ آیا منبع کوچکتر مثلاً ۱۰۰۰ لیتری می‌تواند نیازها را تا شارژ مجدد برطرف کند یا خیر و...

دریافت تمام این اطلاعات و انتقال آن به واحد تولید جهت ساخت منبع مناسب کار مهندس فروش است که باید اطلاعات تخصصی لازم را داشته باشد، چرا که سفارش گرفته شده، محصول مرسوم و متداول این واحد تولیدی نیست.

بنابراین معمولاً مهندسی فروش و مفهوم این واژه در مواردی مطرح است که با تولید خاص و سفارشی روبه‌روئیم. به بیان دیگر هر کجا که فرآیند تولید، معمول نیست و باید قبلاً با نیاز مشتری منطبق شود، مفهوم مهندسی فروش معنا می‌یابد چرا که مصرف‌کنندهٔ خاصی، صفات و ویژگی‌های خاصی را درخواست کرده است.

● مدیر فروش کیست و چه تفاوتی با مهندسی فروش دارد؟

برای اینکه بدانیم مدیر فروش کیست لازم است ابتدا بدانیم فروش چه ابعادی دارد؛ فروش دو وجه دارد ”یکی فروش ستادی“ و دیگری ”فروش حضوری“.

واژهٔ مدیریت فروش نیز در بعد ستادی فروش معنا می‌یابد، جائی‌که مدیر فروش به‌عنوان فردی تعریف می‌شود که باید با بررسی مخاطبان، رقبا، مشتریان، بازار و...، میزان مواد اولیه، توانائی تولید، نقدینگی شرکت، قیمت تمام شده کالای تولیدی، نقطه‌ٔ سربه‌سر، نحوهٔ توزیع و مواردی از این قبیل را منظور کرده و در نهایت چگونگی انجام فروش را معین کند. به‌عبارت دیگر وظیفهٔ مدیر فروش کاری است ستادی، مبتنی بر تفکر و منطق.

اما بعد دیگر فروش، فروش حضوری یا حرفه‌ای است و آن هنگامی‌ است که شخصی به‌عنوان فروشنده یا ویزیتور، مشتریان بالقوه را شناسائی کرده و با مراجعه به آنها، ضمن معرفی محصول شرکت، با بیان اطلاعات جامع و کامل در مورد آن، مشتری را برای خرید ترغیب می‌کند و سرانجام با نشاندن مشتری بر سر میز قرارداد و بستن قرارداد، فروش را انجام می‌دهد.

در فروش حضوری چنانچه نیاز مشتری با تولیدات معمول شرکت رفع شد خود فروشنده به تنهائی می‌تواند آن را به انجام رساند ولی چنانچه این نیاز رفع نمی‌شد، آنگاه است که فروشنده با انجام پرسش و دریافت نیاز مشتری، آن را به واحد مهندسی فروش سازمان خود ارجاع داده و بقیهٔ کار را به آنها محول می‌کند.

مثلاً کارخانهٔ ماشین‌سازی اراک را در نظر بگیرید که افزون بر واحد بازاریابی، واحد مهندسی فروش نیز دارد. این کارخانه افزون بر ساخت ماشین‌های صنعتی کار ساخت پل‌های فلزی را نیز انجام می‌دهد.

یکی از بازاریابان این شرکت متوجه می‌شود که قرار است شهرداری تهران روی یکی از تقاطع‌های شهری، پلی احداث کند؛ وی این اطلاع را به واحد مهندسی فروش شرکت می‌دهد و با این‌کار، وظیفهٔ بازاریاب تمام می‌شود ـ البته عنوان بازاریاب مخصوص مدیران ارشد است و اطلاق آن به فروشنده‌ها غلط است ـ مهندس فروش با کسب این اطلاع، از متخصصان خود می‌خواهد که به آن تقاطع در تهران بروند و با بررسی مواردی چون میزان ترافیک منطقه و... اطلاعات لازم را به‌دست آورند؛ حال این مهندس فروش است که با بررسی شرایط مختلف و پارامترهای مکانیکی و فیزیکی لازم پل را طراحی می‌کند و دستور ساخت آن را به واحد تولید می‌دهد.

در واقع واحد مهندسی فروش حد فاصل بین واحد بازاریابی و واحد تولید قرار گرفته است که با دریافت اطلاعات اولیه از بازاریابی، و از طریق مراجعهٔ حضوری به محل و مشاهده و معاینه و مصاحبه، فرمول و طرحی را آماده می‌کند تا دستور ساخت آن را در اختیار واحد تولید قرار دهد. 

در حالت کلی در مواردی که تولید ما تولید عام است و حالت مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای دارد این مدیر فروش است که براساس تجربهٔ سنواتی، نیاز بازار، امکانات فنی و فردی موجود و... برنامهٔ تولیدی را می‌دهد. البته این برنامهٔ تولیدی با توجه به سطح فروش قبلی می‌تواند مبین فروش بعدی خود نیز باشد. مثلاً مدیر فروش با بررسی شرایط بازار و آنچه پیش از این تجربه شده است، تخمین می‌زند که شرکت امسال توانائی فروش ۲۰۰۰ تن جنس را دارد و بر این اساس برنامه‌ریزی‌ها برای تولید این مقدار کالا می‌گیرد. ولی فراموش نکنیم که این موضوع منحصر به تولیدات عام و معمولی است. اما در بحث کالاها و طرح‌های سفارشی این مهندس فروش است که وارد عمل شده و طراحی محصول را انجام می‌دهد.

● جایگاه واحد مهندسی فروش در چارت سازمانی شرکت‌های تولیدی ـ صنعتی

در شرکت‌های تولیدی ـ صنعتی معمولاً یک واحد بازاریابی وجود دارد که در رأس آن معاونت بازاریابی قرار دارد. در رده‌های بعدی معاونت بازاریابی چند مدیریت قرار دارد که یکی از آنها مدیریت تحقیق و توسعه (R & D) است. در بسیاری از شرکت‌ها، فعالیت‌های مهندسی فروش در واحد تحقیق و توسعه انجام می‌شود چون در این واحد ایدهٔ خام به کالا تبدیل می‌شود.

به‌طور مثال واحد روغن موتورسازی یک پالایشگاه را در نظر بگیرید که به‌طور معمول، محصولی را تولید می‌کند. این محصول از طریق فروشنده‌ها به بازار و از آنجا به مصرف‌کنندگان منتقل می‌شود و در مقابل عکس‌العمل بازار از طریق مشتریان به فروشنده‌ها و از آنجا به عوامل بازاریابی شرکت انتقال داده می‌شود. در واقع شرکت باید برای دریافت این نظرات و انتقادات مشتریان برنامه‌ریزی داشته باشد و از طریق طرحی از پیش تعیین شده آنها را از مکان‌های فروش دریافت کند.

فرض کنید عده‌ای از ما می‌خواهند نوعی از روغن موتور را تولید کنیم که عمری چند برابر روغن موتورهای کنونی داشته باشد و دیرتر آنها را مجبور به تعویض روغن کند؛ این خواست مصرف‌کنندگان ماست و ما باید از شنیدن آن خوشحال باشیم چرا که هر کدام از این درخواست‌ها می‌تواند مبنائی برای بهبود، تحول و پیشرفت باشد.

این درخواست‌ها و نظرات توسط فروشنده‌ها شنیده شده و به سرپرست فروش انتقال می‌یابد، وی نیز این موضوع را با رئیس فروش مطرح می‌کند و سرانجام رئیس فروش موضوع را به گوش معاون بازاریابی می‌رساند.

معاون بازاریابی نیز آن را به واحد تحقیق و توسعه منتقل می‌کند و این موضوع یعنی تحقیق و پژوهش برای تولید روغن موتور دارای عمر و کارکرد بالا در دستور کار این واحد قرار می‌گیرد. در این مرحله چند نفر از شیمیست‌های کارخانه که در واقع همان مهندسان فروش را تشکیل می‌دهند بر روی این موضوع کار می‌کنند و در نهایت مقداری روغن را به‌عنوان نمونه تحویل می‌دهند که این نمونه باید به مرحلهٔ تست رفته و آزمایش شود.

انجام تست نیز از دو مرحلهٔ قطعیت فنی (Technical Certainty) قطعیت بازاریابی (Market Certainty) تشکیل می‌شود. در مرحلهٔ قطعیت فنی شاخص‌های مورد نظر را روی محصول تست می‌کنیم که آنچه مدنظر بوده، انجام شده است یا نه و در مرحلهٔ قطعیت بازاری، مصرف‌کنندگان را تست می‌کنیم که آیا خریدار حاضر است که به‌جای لیتری x تومان روغن معمولی قبلی، هزینهٔ بیشتری برای روغن جدید پرداخت کند یا خیر؟

به‌طور کلی در مورد جایگاه واحد مهندسی فروش در چارت سازمانی می‌توان گفت که وجود سلسله مراتب هر چند اصولی است اما آنچه بیش از آن مهم است این است که وظایف هر واحد معلوم باشد و تعامل هر واحد سازمانی با واحدهای دیگر به‌گونه‌ای باشد که مجموع آن، سازمان را به هدف برساند.● عمر مهندسی فروش در دنیا و مدل‌های اجرائی آن

مهندسی فروش مدت زیادی نیست که در ادبیات جهان مطرح شده و به تبع آن در کشور ما نیز بسیار جوان است و قدمتی کمتر از ۱۰ سال دارد. البته در ادبیات پژوهشی در کتاب‌های انگلیسی و آمریکائی عمر این واژه بیش از سایر جاهاست و مدل‌هائی نیز برای آن وجود دارد که یکی از مهم‌ترین این مدل‌ها موسوم به مدل اسپین (SPIN) است.

پیش از این سال‌ها در اروپا این موضوع مطرح بود که در بسیاری از مواقع شرکت‌ها در فروش کالاهای خاص و سفارشی دچار مشکل می‌شوند. دلیل آن نیز کاملاً واضح بود. نه فروشنده تبحر کافی در پرسش از مشتری و درک نیاز وی داشت و نه خود مشتری می‌توانست نیاز خود را به‌خوبی شرح داده و اطلاعات کافی ارائه دهد. بدین منظور یک پروژهٔ مطالعاتی بسیار وسیع در گسترهٔ ۲۳ کشور اروپائی انجام شد که حدود ۱۲ سال به طول انجامید؛ ۰۰۰/۱۰ فهرست فروش کالاهای صنعتی و مهندسی مورد مطالعه قرار گرفت و حدود ۰۰۰/۳۵ مورد ملاقات فروش بررسی شد. نتیجهٔ آن پرسشنامه‌هائی بود که نشان می‌داد فروشندگان باید در چهار زمینه مختلف پرسش کنند:

الف) پرسش‌های موقعیت (Situation Questions): در این قسمت پرسش‌هائی مطرح می‌شود که به‌طور کلی به عکسبرداری از وضعیت موجود کمک می‌کند. این پرسش‌ها می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

در حال حاضر شما از چه دستگاه‌ها و ماشین‌آلاتی استفاده می‌کنید؟

مواد اولیهٔ مصرفی شما کدام‌ها هستند و چقدر از هر کدام استفاده می‌کنید؟

عمر هر کدام از این ماشین‌ها چقدر است و از هر کدام چند دستگاه دارید؟

و...

تجربه نشان داده است که پرسیدن این سئوالات بسیار مهم است و به مهندس فروش کمک می‌کند تا از شرایط موجود کارخانه و کارگاه تصویر دقیقی داشته باشد.

ب) پرسش‌های مشکلات (problem Questions): در اینجا هدف شناخت مشکلات و مسائل موجود است:

آیا کار کردن با ماشین‌آلات و مواد اولیهٔ مورد استفادهٔ شما راحت است و یا سخت؟

تاکنون هنگام کار با این دستگاه‌ها چه مشکلاتی داشته‌اید؟

آیا دستگاه‌ها و موادمصرفی شما کیفیت مناسبی به محصلو می‌دهد یا خیر؟ 

و...

پرسیدن این گونه پرسش‌ها، جوابی است برای ما تا بدانیم چه محصولی مورد نیاز خریدار احتمالی است، چرا که وقتی مشکلات را می‌شناسیم اولین کار اجرائی ما، تلاش برای حل این مشکلات خواهد بود و این کار دقیقاً همان عاملی است که به فروش کمک می‌کند.

ج) پرسش از پیامد (Implecation Questions): در این قسمت از کاربران مختلف پرسش می‌کنیم و مشکلات و نیازها را از زبان همهٔ آنها می‌شنویم. مثلاً از مدیر مالی، مدیر اداری، مدیر تولید، مدیر طرح و برنامه، مسئولان خدمات پس از فروش و... سؤال می‌کنیم که آیا این دستگاه‌ها و ماشین‌آلات روی فعالیت شما اثر گذاشته‌اند و یا خیر؟ اگر بله چه اثری، خوب یا بد؟

مثلاً از مدیر مالی پرسش می‌کنیم که آیا این ماشین‌ها باعث کاهش مشکلات مالی شده‌اند؟ یا از مدیر خدمات می‌پرسیم که خدمات پس از فروش شما از این ماشین‌آلات چه تأثیری پذیرفته است و...

تجربه نشان داده است این قبیل پرسش‌ها کمک بزرگی است برای شناخت ویژگی‌های محصول که باید ارائه دهیم؛ اینکه ما از افراد مختلفی سؤال می‌کنیم نیز هدفمند است چرا که ممکن است در لابه‌لای هر کدام از پاسخ‌ها، نگاه جدیدی به موضوعی انجام گیرد که نفر قبلی آن را نشناخته است و در نهایت این موضوع به کامل‌تر شدن محصول ما کمک خواهد کرد.

پس از این سری پرسش‌ها، راه‌حل یا محصولی پیشنهاد می‌شود و در حقیقت، فروش انجام می‌شود.

د) بعد از مدتی، مثلاً شش ماه بعد پرسش‌های بعدی یعنی پرسش از بازده (Need-pay off Questions) انجام می‌شود. در این قسمت، مهندس فروش به تغییرات و اصلاحاتی که باید در تولید محصول مورد نظر اعمال کند پی می‌برد و بررسی می‌کند که آیا محصول ارائه شده کارا بوده یا خیر و آیا سطح رضایت کاربران را بالا برده است و یا نه؟ و مواردی از این دست.

در مجموع این چهار مرحله، مراحل مدل اسپین است که البته در کشور ما تاکنون کسی به آن عمل نکرده و در ادبیات ما وارداتی است.

● مهندسی فروش و انواع کالاها

از آنچه گفته شد ممکن است این تصور در ذهن ایجاد شود که مهندسی فروش، مختص کالاهای صنعتی و تولیدی خاص است که البته اینگونه نیز هست ولی در مواردی در مورد کالاهای مصرفی نیز نقش مهندسی فروش قابل توجه است. مثلاً اتومبیل یک کالای مصرفی است اما چون روند تولید آن صنعتی و تولیدی است، بنابراین می‌تواند در مواردی که سفارش خاصی مطرح می‌شود نیازمند یاری مهندس فروش باشد. مثلاً در نظر بگیرید که نیروی انتظامی یا اورژانس برای استفادۀ خود نوع خاصی از آمبولانس را سفارش دهند که طراحی ویژه‌ای می‌طلبد. همان‌طور که ذکر شد هر کجا که صحبت از طراحی خاص می‌شود، مفهوم مهندسی فروش معنا می‌یابد.

مهندس فروش پس از بررسی شرایط و پرسش از عوامل مختلف و تحقیق و پژوهش، نوع خاصی از آمبولانس مورد نظر را طراحی کرده و دستور ساخت آن را به واحد تولید می‌دهد. واحد تولید نیز یک عدد آمبولانس با ویژگی‌های مدنظر ساخته و تحویل مهندس فروش می‌دهد تا وی آن را مورد سنجش قرار دهد که آیا موارد درخواست شده در ساخت آن کاملاً رعایت شده یا خیر؟ و پس از آن محصول وارد تست فنی و بازاری می‌شود و در صورتی‌که با موفقیت از آزمایش‌های گوناگون خارج شد دستور تولید داده می‌شود. مثلاً اگر نیروی انتظامی ۱۰۰۰ آمبولانس درخواست کرده است شروع به تولید ۱۰۰۰ دستگاه می‌کنیم. از این مرحله به بعد نقش مهندس فروش پایان می‌یابد و بقیهٔ کار به‌دست مدیر فروش سپرده می‌شود؛ یعنی وقتی محصولی به تولید انبوه رسید به‌دست مدیر فروش سپرده می‌شود.

به‌طور کلی اگر بخواهیم رابطه‌ای میان انواع کالاها و مهندسی فروش پیدا کنیم باید به تقسیم‌بندی کالاها رجوع کنیم که شامل موارد زیر است:

۱. کالاهای مصرفی بی‌دوام؛

مثل موادغذائی، بهداشتی، آرایشی، شوینده‌ها و... که چون معمولاً به شکل از پیش تعیین شده تولید می‌شوند نیازی به حضور مهندس فروش نیست. 

۲. کالاهای مصرفی بادوام؛

مثلاً یخچال، اتومبیل، اجاق گاز و... که به‌طور معمول نیازی به مهندس فروش ندارند ولی در مواردی پیش می‌آید که حضور مهندس فروش الزامی است مثلاً ممکن است بیمارستانی سفارش ۴۰۰ دستگاه یخچال با ابعاد خاصی بدهد که پیش‌تر در تولید کارخانه نبوده است، از اینجای کار به بعد حضور مهندس فروش لازم است.

۳. کالاهای صنعتی؛ شامل دو گروه ”کالاهای واسطه‌ای“ و ”کالاهای سرمایه‌ای“ می‌شود:

کالاهای واسطه‌ای: کالاهائی هستند که به‌طور مستقیم نقشی را ایفا نمی‌کنند، ولی چنانچه در یک مجموعهٔ بزرگ‌تر قرار گیرند نقش آنها شناخته می‌شود و اهمیت می‌یابد مانند کاربراتور ماشین، یا حتی ماده اولیهٔ تولید لاستیک.

این‌گونه کالاها نیازمند مهندس فروش هستند چرا که ممکن است با سفارشات خاص همراه باشند مثلاً ممکن است کارخانه‌ای نوع خاصی از مادهٔ اولیه را برای تولید نوعی تازه از لاستیک سفارش دهد. 

کالاهای سرمایه‌ای: کالاهائی هستند که به تنهائی ایجاد ارزش و درآمد می‌کنند مانند پرس، مولد برق و...

از آنجا که اینگونه کالاها معمولاً تولید انبوه ندارند و ویژگی‌های خاصی را در طراحی رعایت می‌کنند نیازمند حضور مهندس فروش هستند.

● نتیجه‌گیری:

مهندس فروش کسی است که مراحل مختلف طراحی، تولید، ساخت، نت (نگهداری و تعمیرات) و... را به‌خوبی بشناسد ضمن آنکه توانائی معرفی شایستهٔ محصول را نیز داشته باشد؛ کسی است که که بتواند پاسخگوی ایرادها، اشکالات و اعتراضات باشد و چنانچه با پیشنهادی برای تغییر طراحی مواجه شد آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده پس از مقایسه با سایر محصولات عملی سازد.

همچنین باید توانائی فروشندگی را نیز داشته باشد و مخاطب و مشتریان خود را متقاعد سازد و سفارشی را که ندارند برایشان ایجاد کرده و تولید کند؛ به بیان جامع مهندس فروش هم یک مهندس است و هم یک فروشنده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۲۱
مدرس بازاریابی مدرس فروش

مدیر فروش موفق چه می‌کند؟

مدیران فروش عهده‌دار شغلی دشوار و پیچیده هستند که نیازمند آموزش حرفه‌ای، تعهد بسیار بالا و درک کوچک‌ترین موقعیت‌ها و نیازهای بازار است.

سایت درگی: فروش از پیچیده‌ترین و بلکه چالش‌برانگیز‌ترین مباحث کسب‌وکار است؛ و از همین‌رو بدست‌گرفتن مدیریت آن نیز کاری چالش‌آفرین محسوب می شود که ظرافتهای خاص خود را می‌طلبد. مدیران فروش عهده‌دار شغلی دشوار و پیچیده هستند که نیازمند آموزش حرفه‌ای، تعهد بسیار بالا و درک کوچک‌ترین موقعیت‌ها و نیازهای بازار است. برعهده‌گرفتن رهبری یک تیم حرفه‌ای فروش، نیازمند اعتماد به نفس بالا، برنامه‌ریزی راهبردی، ذهنیت استراتژیک، ارتباط شفاف و کارآمد، یادگیری، یادگیری‌زدایی و یاددهی و بسیاری دیگر از مهارتهای تخصصی است. افزون بر این، می‌توان هدف بسیاری از سازمانها را در قالب خلق ارزش و افزایش فروش سودآور از طریق مرتفع ساختن نیاز بازار و ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان خلاصه کرد؛ که مدیریت فروش در رسیدن به این هدف، نقش بسیار قابل توجهی در میان فعالیتهای بازاریابی دارد. به‌زبان ساده مدیریت فروش عبارت است از، اداره‌کردن منابع انسانی فروش برای ارتقاء کیفیت و کمیت فروش. کیفیت فروش میزان خشنودی و ماندگاری مشتریان را سبب می‌شود و کمیت فروش میزان اقلام و ارقام فروش را بالا می‌برد. و هماهنگی و توازن بین این دو، موفقیت روزافزون شرکت را فراهم می‌سازد.


مدرس فروش   استاد فروش   مدیر فروش موفق چه می‌کند

مدرس فروش


مدیر فروش کیست و چه می‌کند؟


 مدیران فروش دست‌کم پنج فعالیت کلیدی مطابق نمودار زیر را بر عهده دارند:



 

البته وظایف مدیران فروش به همین موارد منحصر نمی‌شود و یک مدیر فروش کارآمد لازم است ضمن مشخص ساختن اهداف فروش، این اهداف را با اهداف بازاریابی و اهداف سازمانی همراستا سازد. و به‌علاوه، مدیران فروش با برعهده‌گرفتن گزینش و پرورش نیروهای انسانی بخش فروش، ضمن فراهم نمودن امکانات جهت آموزش کافی به آنها  موجبات انگیزش پرسنل فروش را به طرق مختلف فراهم می‌سازد.


اهمیت آموزش و تفاوت آموزش به فروشندگان و مدیران فروش

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


 موارد یادشده، همگی موید اهمیت و نقش مدیران فروش در ارتقای عملکرد سازمانی و بهبود زنجیره ارزش‌آفرینی هستند. به همین دلیل است که آموزش مدیران فروش، از اهمیت روزافزونی برخوردار شده است.


حال سوال اینجاست که چگونه می‌توان مدیران فروش کارآمدتری را در اسرع زمان و باحداقل هزینه تربیت کرد؟  افزایش کیفی توانمندیها و ارتقای سطح مهارتی مدیران فروش، در گرو شناخت مسیر شغلی (Career Path) ایشان است. شناخت این مسیر بیشتر از آن جهت اهمیت دارد که بعضی از نیروهای فروش امروز، مدیران فروش فردا خواهند بود که البته این ارتقا مستلزم محقق شدن شرایط لازم و کسب شایستگی‌های مورد نیاز است. به هر ترتیب بسیاری از مدیران فروش قبلاً از اعضای تیم فروش بوده‌اند. اگر در سطح فردی این مسیر را در نظر بگیریم، اعضای یک تیم فروش باید از مهارتهای فردی خوبی برخوردار باشند. به عنوان مثال برابر نظر بسیاری از کارشناسان فروش، فروشنده‌ها باید درکار تیمی عملکردی مطلوب و شایسته داشته باشند و به‌علاوه باید مهارتهای فردی دیگری را نیز در زمینه‌های مختلف از جمله ارتباط با مشتریان، طراحی پروپوزال، مذاکره، و مهارتهای ارائه در خود پرورش دهند. بنابراین آنچه مسلم است، یک فروشنده باید مهارتهای فردی بالایی داشته باشد تا قادر به حرکت در مسیر تعالی و پیشرفت بوده و بتواند به درجات بالاتر و ارتقای شغلی دست یابد. از این‌رو، بیشتر فروشندگان سعی دارند تا با تمرین و آموختن مهارتهای فردی و پرورش این توانایی‌ها، به جایگاه مدیریت فروش دست یابند. اما در واقع یک مدیر فروش به مهارتهای کاملاً متفاوتی نیاز دارد که در سطح مهارتهای فردی مطرح نیستند، چرا که مدیران فروش باید هدایت‌کننده‌ی عملکرد نیروهای خود باشند. بنابراین مهارتهای فردی از اهمیت کمتری در این سطح برخوردارند، هر چند که یک مدیر فروش مسلط باید مهارتهای ارتباطی بالایی داشته باشد. اما مهم‌تر این است که یک مدیر فروش، چگونه تیم خود را رهبری می‌کند، چگونه به آنها انگیزه می‌دهد، چگونه ایشان را مدیریت می‌کند، چگونه نیروهای مورد نظر خود را استخدام کرده و شایستگی‌های لازم را درآنان پرورش می‌دهد، و اینکه چطور تیم خود را تبدیل به خانواده‌ای با عملکرد بالا می‌کند. بنابراین نگرش یک مدیر فروش با یک فروشنده کاملاً متفاوت خواهد بود و این مهم باید در طراحی مبحث آموزشی گنجانده شود.


نکته بعدی که باید مدنظر باشد، چگونگی تسریع در فرآیند تربیت مدیران شایسته‌ی فروش است. پاسخ این سوال، در گرو داشتن برنامه‌ای جامع و آموزش‌محور برای حمایت از مدیران فروش است. امروزه، بسیاری از شرکت‌های بزرگ و شناخته شده، برنامه‌های آموزشی جامع فروش و نیز برنامه‌هایی برای توسعه‌ی توانمندیهایی رهبری در سازمان خود دارند. اما آنچه عموما از دید این شرکت‌ها ً مغفول می‌ماند، این است که یک مدیر فروش بسته به نیازمندیهای شغل خود به چه مهارتها و شایستگی‌هایی نیازمند است تا بتواند فعالیتهای روزانه‌ی تیم خود را مدیریت کند. در این زمینه دو مسأله باید مورد توجه باشد، نخست آنکه مهارتهای مورد نیاز می‌بایست به مدیران فروش و بویژه افراد تازه‌کار در قالب برنامه‌های تربیتی و حمایتی آموزش داده شود، و هم‌چنین این موضوعات باید توسط مراکز آموزشی معتبر و مجرب و نیز فرآیندهای کوچینگ (مربی‌گری) به آنها آموزش داده شود. مدیران فروش باید نه تنها به کمک فرآیندهای کوچینگ یاد بگیرند، بلکه باید با مفهوم یادگیری‌زدایی نیز آشنا شوند. منظور از یادگیری‌زدایی این است که دانسته‌های قبلی‌مان را که روزی درست بوده‌اند و الان به جهت تغییرات شرایط درست نیستند را از ذهن خود پاک کنیم و یا دانسته‌هایی را که از اساس غلط بوده‌اند و حال به اشتباه‌بودن آنها پی برده‌ایم را دور بیندازیم. یادگیری‌زدایی، بویژه در عصر حاصر و انفجار اطلاعاتی اهمیت دو‌چندانی می‌یابد، چرا که بعضی مواقع باید آموخته‌های خود را فراموش کرد و یا آنها را به حاشیه ‌راند؛چرا که به فراخور شرایط موجود موضوعیتی ندارند.


بنابراین، اگر به‌طور مثال در نقش یک مدیر فروش هنوز به این فکر می‌کنید که چگونه تماس موفقی با مشتری داشته باشید و معامله را خاتمه دهید، به معنای آن است که هم‌چنان در گیرودار مهارتهای فردی و در همان سطح باقی مانده‌اید. حال‌آنکه وقتی فردی به جایگاهی مثل مدیریت فروش دست می‌یابد، باید بخشی از تفکرات بویژه فردمحورانه‌ی خود را به ورطه‌ی فراموشی بسپارد و یا دست کم آنها را در حاشیه ذهن خود حفظ کند. چرا که یک مدیر کارآمد باید بتواند از طریق مدیریت شایسته افراد، عمکرد تیم خود را بالا ببرد و برای این کار نیازمند مهارتهایی مثل مهارت در مربی‌گری، مدیریت عملکرد، مهارت استخدام بهترین‌ها، و بالاخره توانایی در رهبری تیم فروش و انگیزش ایشان است.



ویژگی‌های یک مدیر فروش موفق


افزون بر موارد فوق، مدیران فروش باید تغییرات دیگری را نیز در رفتار خود اعمال کنند تا در شغل خود بدرخشند. از جمله آنکه باید در زبان گفتمان و شیوه‌ی تعامل خود تحولاتی ایجاد کنند. چون که یک فروشنده با مشتری صحبت می‌کند و با او تعامل دارد، حال آنکه یک مدیر فروش با فروشنده‌ها سروکار دارد و دغدغه او این است که چگونه رفتارهای غیر مولد فروشندگان را به رفتارهای سازنده و مطلوب تبدیل کند، در صورتی که دغدغه فروشندگان خاتمه دادن به معامله و فروش به ایشان است. لذا یکی از وظایف مهم مدیران فروش، شناسایی خلاهای رفتاری خود و نیروهای در اختیار و تلاش در جهت اصلاح و مهندسی این رفتارها است. اما برای داشتن فروشنده‌های بهتر، ابتدا باید روی حوزه‌هایی تمرکز کرد که فروشنده‌ها در آن عملکردی مطلوب دارند و به نوعی نقطه قوتشان محسوب می‌شود. درست مانند مربی‌گری تیم‌های ورزشی، که مربیان قبل از کار روی مهارتهای جدیدی که بازیکنان باید بیاموزند، تمرکز خود را روی حداکثرساختن توانمندیهای  فعلی بازیکنان و نقاط قوت موجودشان جلب می‌کنند.




مدیران فروش گاه در این زمینه اشتباهاتی را مرتکب می‌شوند، از جمله آن‌که وقتی با تیم خود صحبت می‌کنند به دلیل جایگاه به ظاهر برترشان انتظار دارند که فروشندگان مطابق خواسته و عملکرد مدیر تیم عمل کنند. به این معنا که چون من رئیس هستم، اقدامات شما نیز باید مانند در راستای اعمال من باشد. متخصصان هاروارد از این عارضه با عنوان" سندرم سوپر استار" یاد می‌کنند. سوپر استارها و یا ابر قهرمان‌ها قادر به درک صحیح دیگران نیستند و رویه‌‌هایی را که از نظر خود درست می‌دانند به کارمندانشان دیکته می‌کنند.


این نشانه‌ی این مساله است که این قیبل افراد، مربیان قابلی نبوده و نقش خود را به عنوان یک مدیر فروش به درستی درک نکرده‌اند. اما مربیان کاربلد چه در عرصه‌های ورزشی و چه کسب وکار، از بستر تعامل وارد می‌شوند. این مدیران با همراهی اعضای تیم خود به رصد کاربردی‌ترین و مولدترین روشهای فروش و بررسی عوامل حیاتی موفقیت در فروش می‌پردازند، تا با نگاهی فرصت‌یاب به شکلی آگاهانه از آن الگوبردای کنند. مدیران فروش نباید همچون کسانی باشند که دلشان را به  میز ریاست خوش کرده اند. بلکه باید از پشت میز خود بلند شوند و با تیم خود شروع به کار کنند، زیرا این کار  عامل اصلی رشد و موفقیت شرکت و کارکنان خواهد بود.


آنچه مسلم است، در آینده‌ای نه چندان دور، عملکرد مدیریت فروش توسط عملکرد اعضای تیم او سنجیده می‌شود. لذا تاثیر مثبت و سازنده مدیران فروش بر اعضای تیم فروش منجر به کسب نتایج مطلوب‌تر خواهد شد.  به عنوان مثال، چنانچه یک مدیر فروش بتواند عملکرد 10 فروشنده تحت نظر خود را تنها به اندازه‌ی 10 درصد بهبود دهد، شاهد یک هم‌افزایی بسیار سازنده در عملکرد کاری سازمان خواهیم بود و این دلیلی بر اهمیت تربیت و آموزش مدیران فروش شایسته است.


علاقمندان می‌توانند در دوره جامع مدیریت فروش و فروش حرفه‌ای و یا دوره جامع مدیریت تیم‌های بازاریابی و فروش در محل آموزشگاه بازارسازان شرکت کرده و ضمن ارتقای مهارتهای فردی فروش، به پرورش مهارتهای خود در امر مدیریت پرسنل فروش اقدام کنند. کتاب‌های مدیریت فروش و فروش حضوری با نگرش بازار ایران (چاپ بیستم) و چهل‌گفتار پیرامون مباحث فروش هم می‌توانند برای مدیران فروش امروز و مدیران فروش آینده مفید باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۵
مدرس بازاریابی مدرس فروش

۳سئوال که مدیران باید ازاعضاء تیم خود بپرسند

مدرس فروش چریکی    سوالات تیم فروش    مدرس فروش

مدرس فروش

تیم اجرایی شرکت فورد موتور درسال ۱۹۵۰ یکی از بهترین و با ارزشترین تصمیم ها در تاریخ شرکت را گرفت .بررسیها و آزمایشات ما در مدرسه وارتون به ما می گوید که تیم فورد درگرفتن این تصمیم تنها نبوده است ،حتی باهوش ترین گروهها هم تصمیمات ضعیف می گیرند .هوش ، میتواند درچگونگی اطمینان از اینکه تیم شما بهترین تلاش خود را انجام میدهد کمک کند.اجازه دهید نگاهی بیاندازیم به اقدامات صحیح و اشتباه شرکت فورد.دراوایل سال ۱۹۵۰ تیم مدیریتی فورد برای رهایی از موتور v-8 درهمه ماشینها نقشه ای را طرح ریزی کرد.بسیاری از مدیران اجرایی برتر شرکت سالها زمان  درجنرال موتورصرف کردند و هنگامی که شورلت بسیار موفقGM دیگر از موتورV-8استفاده نکرد ،آنها دلیلی برای انجام ندادن این کار برای فورد ندیدند.آنها آماده اقدام بودند تا زمانی که برنامه ریز محصولات،چیس مورسی .جی ار،ادعای دعوی کرد برای موتورV-8دربرابر تیم اجرایی .مورسی عاشق موتور خروشان بود ازاولین باری که اتاقک فورد راطراحی کرده بود ، داده ها نشان می داد که مشتریان هزینه بیشتری را برایV-8 پرداخت می کنند و اینکه آنها میتوانستند با روشهای بهینه سازی ساخت، هزینه ها را کاهش دهند .ارنست بریچ ،معاون اجرایی رئیس ،مورسی را تحت فشار قرارداد اما طراح محصولات ،برای هر سئوال بریچ یک پاسخ داشت .درنهایت ،او وبقیه تیم اجرایی رای به حفظ موتور دادند ،تصمیمی که بعدها به آنها کمک کردتا با سبقت گرفتن ازشورلت اعتبار بیشتری یابند .

برای مشاوره با ما تماس بگیرید

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


چند سال بعد شرکت،ماشین  Edsel را بعنوان یک ماشین جدید با قیمت متوسط برای سرمایه گذاری با درآمدهای افزایش یافته طبقه متوسط آمریکایی های  پس ازجنگ  ارائه داد .تمام مراحل بصورت مخفیانه بودتا زمان اولین پرده برداری ازطرح برای تیم اجرایی .آنها درمکان مرسوم فورد جمع شدند جایی که نمونه اولیه Edselپشت پرده پارک شده بود. نزدیک به یک دقیقه پس از بالا رفتن پرده ها ،حضار ساکت بودند .درآخر ،بریچ ،وبعد از آن رئیس هیئت مدیره شروع به کف زدن کردند .به دنبال آنها تشویق های شدید شروع شد ،درآن زمان جمعیت ،تائید پرشورش خودشان را اظهار کردند . مشتریان قطعا،از edsel بسیار کمتر از مدیران اجرایی فورد استقبال کردند.


درآخر ،فورد تخمین زد که ۲۵۰میلیون دلار برروی این ماشین ضررکرده ،بیش از۲میلیارد تومان به نرخ دولارامروز.


چراتیمی با بصیرت حفظ موتورv-8،چنین افتضاحی را درمورد ساخت Edselمرتکب شد ؟زمان تصمیم گیری درمورد موتور۸v- ،فورد توان موثر برای جلوگیری از تصمیم گیری گروهی راثابت کرد . بیشتر مدیران اجرایی زمانی که درمورد ادعای پرشور مورسی درباه v-8شنیدند،به مدت یکسال با هم درGM کارکردند ،درعین حال، آنها دربرابرتمایلات متداول برای فکر کردن مثل سایر  افراد که باآنها کارمیکردند مقاومت  کردند.اما نه درمورد Edsel.بریچ وسایر مدیران اجرایی تعصبات زیادی رااز خود نشان دادند ،آنها بطور موثری از مواجه با مورسی اجتناب کردند.برای مثال،گزارشات اولیه اشاره داشت به پذیرش تشویق ها دربرابر شکوفایی اولیه و خفه کردن گفتگوهای سازنده به مدت یکسال پس ازآن .با گذشت زمان ،طرزتفکرتیم دراین مورد و جنبه های گوناگون دیگر این ماشین بسیار کوته بینانه شد .


داستان ما درباره دو تصمیم نشان میدهد که تیم های برتر هرگز بر نیاز تمرکز براصول همکاری با عملکرد بالا غلبه نمی کنند .


درحالی که هیچ تضمینی وجود ندارد که تیم برتر شما همیشه تصمیمی شبیه v-8خواهد گرفت و از فاجعه هایی همچون Edesh  اجتناب خواهد کرد ، ما سه سئوال را مشخص کرده ایم که به شما کمک خواهد کرد تا درمسیر درست باقی بمانید .توصیه می کنیم که حداقل بخشی از جلسه تیم را ماهانه برای بازبینی این سه سئوال ضروری اختصاص دهید.


آیا هنوز گفتگوهای سازنده داریم ؟

همچون مدیران اجرایی که  فورد موتور را  درسال ۱۹۵۰ مدیریت می کردند،تیم های برتر ،نتایج  مختلفی را ایجاد می کنند .یکی از دلایل ،تمایل تیم برتر به حرکت مداوم به سمت تصمیماتی است که جایگزین  کافی  برای آنها تعیین نشده است.مانند مورد که درEdesl  وجود داشت .


با تعیین این گرایش در تفکر گروهی شما باید قدرت خود را در پذیرش یا عدم پذیرش بکار گیرید با پاسخگویی به چند عبارت کوتاه با توجه به عکس العمل تیم برتر شما .


برای آسان کردن این کار ،به تیم شما پیشنهاد میدهیم که بطور مختصر درنظرسنجی اقتباسی از محقق مدیریت انلوز رایز شرکت کنند .اگر بیشتر جوابها شما درستون سمت راست قرار گیرد ،بعد ازآن شما باید بپرسید که تیم شما آیا گروهی است از افرادی که علاقه به کارانفرادی دارندیا حتی افرادی که نتایج را باتاخیر به سازمان می فرستند.


۲.آیا نیاز به تغییر اولویت هایمان داریم ؟


بررسیها نشان میدهد که موافقتهای سطح بالا درمورد اهداف  میتواند ناهمترازیهای شدید را بپوشاند که این عملکرد تیم برتر را تحت تاثیر قرار میدهد .زمانیکه که این تفاوتها مورد توجه قرار نگیرند ،تیم درتصمیم گیری کند می شود یا آنها را درمسیر نادرست بکار می گیرد .


تفاوت اساسی درچگونگی مدیریت کردن ،مدیران اجرایی فورددرمورد تصمیم های v-8,Edsel این است که درمورداول،آنها خواهان تعدیل دوباره اولویتهایشان بودند ،درحالی که درمورد بعدی ،درمورد اهداف صحبت نشد .زمانیکه که شروع به داشتن گفتگوهای سازنده کنید ،اطمینان خواهید یافت از چک کردن استراتژیک اولویتها برای سازگار بودن با ظرفیتهای سازمان شما و نیازهای مشتریانتان .


۳.آیا ما بسیار منزوی شده ایم؟


تنها بعنوان عضوی از تیم ،آنها نیاز دارند که اطمینان یابند که با اولویتهای به اشتراک گذاشته شده ،همتراز هستند.کل تیم برتر باید سئوال کند که آیا به حد کافی همتراز ومرتبطت با بقیه سازمان یا محیطی گسترده تر هستند یا نه. به این منظور،تمام اعضاءباید روابط سازمانی برای ساخت اولویتها را تشکیل دهند.


بررسیها ضرورت این شبکه های ارتباطی را آشکار می کند:۹۰ درصد اطلاعاتی که تیم برتر برای تصمیم گیری استفاده میکند از کانالهای غیر رسمی می آید تا گزارشات رسمی .داشتن نقطه نظر جدید در جلسات طرح ریزی استراتژیک ،چه از طریق اطلاعات جدید یا صداهای جدید همچون مورسی،میتواند به شما کمک کند تا ازنقاط کوری که همه تیم را نابود می کند اجتناب کنید .


حقایق روشن هستند :حتی باهوش ترین مدیران میتوانند تصمیمات بدی بگیرند وموفقیتهای گذشته هیچ تضمینی برای عملکردهای بعدی نیست .برای جلوگیری از افتادن دردام مدیران اجرایی فورد ،بطور مداوم فرآیند تصمیم گیری تیم برتر را با پرسیدن این سه سئوال ساده تازه کنید .اجازه ندهید تا تیم هنرمند شما Edselبعدی را بسازد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۷
مدرس بازاریابی مدرس فروش

طی سالها، ما برای شناسایی مسیرهای بی شماری که برای فروش وجود دارد، تلاش بسیار کرده ایم: گوش دادن به صدها نوارصوتی و تماشای فیلمهای ویدیوئی فروش.

مدیریت فروش املاک و مستقلات مدرس فروش

مدیریت فروش املاک و مستقلات

  امروز هم، هنوز هنگامی که از ما، درمورد افزایش مهارتهای فروش سوال می شود، حقیقتاً پاسخ ما به طور حیرت آوری، بی اندازه ساده است. ما دریافته ایم که هفت رمز پنهان برای فروش موفق وجود دارد، و ما از آنها برای رشد بعضی از موفق ترین شرکتهای تجاری در آمریکا استفاده می کنیم. ما همچنین از این رموز تحت عنوان مشاور تجاری برای رشد شرکتهای نخبه جهانی سود می بریم.   این وعده را به شما می دهیم که با استفاده از این رموز، به زودی شاهد افزایش فروش خود باشید همچنین شاهد مشتریانی خرسندتر و تجارتی سودآورتر خواهیدبود. با این امید، ما هفت رمز فروش موفق را بیان می کنیم.  


1 - گزینش هدف (هدف گذاری): همه افراد موفق، اهداف بزرگی را برای خود ترسیم کرده، و سپس این اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر تقسیم می کنند. اهداف به شما اجازه می دهند تا بر فعالیت خود تمرکز کنید، و تمرکز بیشتر، موفقیت بیشتری را برای شما فراهم می کند.   هنگامی که اهداف فروش خود را مشخص کردید، نیازمندید تا آنها را به اهداف روزانه تقسیم کنید، و سپس برنامه ها و اهداف روزانه خود را یادداشت کنید. همچنان که به فروش خود ادامه می دهید آن را با اهداف روزانه خود مقایسه کنید، تا به یک تعادل جدید برسید، از آنچه حاصل می شود می توانید اهداف روز بعد خود را تهیه کنید. آیا واقعاً دنبال کردن اهداف فروش روزانه با این طریق موثر خواهدبود؟ این عمل را بـــرای بیست و یک روز ادامه دهید، به زودی از نتایج آن شگفت زده خواهیدشد.


   2 - یک برنامه فروش را دنبال کنید: همه پزشکان بزرگ، وکلای بزرگ، تکنسین های بزرگ و کسانی که فروش بزرگی دارند، در یک چیز مشترکند، آنها همگی برنامه ای را که شامل سوال کردن و گوش دادن به مشتریان است، دنبال می کنند. این مقاله اگرچه فضای لازم برای واردشدن به جزئیات بیشتر را ندارد، اما اجازه دهید آن را به سادگی بیان کنیم.   هر برنامه فروش که به خوبی طراحی شده باشد دارای هشت مرحله است، که با ایجاد رابطه دوستانه یا حسن تفاهم آغاز و با بستن فروش پایان می پذیرد. هنگامی که شما به دقت دوره هــای آموزشی فروش را بررسی می کنید، باید از اینکه این دوره حول محور هشت مرحله ای دور می زند مطمئن شوید. اگر غیراز این باشد شمــا قطعــــاً باید به فکر دوره های دیگری باشید. 


 3 - به مشتریان اجازه انتخاب بدهید: مردم دوست دارند خرید کنند، اما نمی خواهند کالایی به آنها تحمیل شود. نمایشهای تلویزیونی، فروشگاههای موادغذایی، و فروشگاههای البسه، همگی به اهمیت اصل (آزادی انتخاب) پی برده اند، و فروشندگان بزرگ هم همینطور.   بــا آزادی گزینش، شما به مشتریان اجازه می دهید تا در کنترل شما باشند و به آنها آزادی لازم برای مقایسه خدمات خود را می دهید، قبل از آنکه آن را با پیشنهاد رقیبانتان مقایسه کنند. برای مثال شما ممکن است بگویید: ما می توانیم برای واترپمپهای استاندارد خود یکسال گارانتی قرار می دهیم. و یا بگویید: ما می توانیم برای پمپهای ممتاز خود یک عمر گارانتی قرار دهیم. کدامیک از این دو روراستی و صداقت را نشان می دهد؟ با آزادی انتخاب مشتریان را از خود خشنود می کنید، فروش شما بالا خواهدرفت و سود بیشتری نصیب شما خواهدشد. 


 4 - تمرین فروش کنید: همه ورزشکاران بزرگ و فروشندگان، دریافته اند که چه اصلی به ظرفیت عضلانی برمی گردد، خود را عادت دادن به اینکه مجبور نباشید، درباره چیزی که بعداً باید انجام دهید فکر کنید. جایی که شما یک مشتزن یا فروشنــده حرفه ای هستید، عکس العمل شما غریزی است و به صورت اتوماتیک عمل می کند.   ما به شما پیشنهاد می دهیم، تکنیک های فروش را به جای مشتریان با سایر همکارانتان تمرین کنید. در این حال شما می توانید توانائیهای خود را موردارزیابی قرار دهید. شما زمانی از دوره های فروش درک خوبی خواهید داشت که آن را به یک برنامه تبدیل و سپس با همکارانتان یا مدیر تیم فروش تمرین کنید، گویی آنها مشتریان شما هستند. هر روز درمورد آن گفتگو کنید و نتایج حاصله را در مقابل مشتریان به کار ببندید. تمرین، تمرین و تمرین، این یکی از رموز موفقیت فروش است. 


5 - هرگز به فروشندگان خود به عنوان ابزار فروش نگاه نکنید: فروشندگان شما کاتب یا دستگاه پول شمار نیستند. نه دچار سوءتعبیر نشوید، نمی خواهیم بگوییم که پول مهم نیست. بدیهی است مجبورید تا برای فروش خود اهدافی داشته باشید و مجبورید به اعداد و ارقام توجه کنید، اما هدف ما از بیان اینها چیست؟   اینکه واقعاً فروشندگان بزرگ با قلبشان فروش می کنند نه با قلمشان. هنگامی که شما حقیقتاً نسبت به کسی حسن نیت دارید، آن را تماماً به نمایش می گذارید، و هنگامی که مشتریان درک می کنند که شما به آنها بیشتر از پولشان دلبستگی دارید، شما فرصت فروش بیشتری خواهید داشت. 


6 - به همه مشتریان توجه کنید: مطالعات جنرال الکتریک نشان داد تبلیغ از طریق چهره به چهره (محاوره ای)، سه تا پنج برابر موثرتر از شکلهای دیگر تبلیغ است. مشتریان ممکن است با انگیزه های متفاوت به شما مراجعه کنند، اما هیچ عاملی مهمتر از اعتقاد آنها به شما نیست.   یکی از ساده ترین و درعین حال آسانترین روشهای ایجاد انگیزه در مشتریانی که مراجعه می کنند، صحبت کردن با آنهاست تا مطمئن شوید که آیا از خدمات شما راضی هستند یا نه؟ و سپس از آنها تشکر کنید. در محیط رقابتی امروز اگر شما از این مقوله غافل شوید، سود زیادی را از دست خواهید داد. شما شریان حیاتی تجارت خود را بسته و مشتریان خود را از دست می دهید. 

برای مشاوره با ما تماس بگیرید

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


7 - با ابرستاره ها احاطه شوید: توقع مشتریان همواره بسیار زیاد است، و رقابت بین مشتریان هرگز شدید نیست. روزی خواهدآمد که دیگر کالاها برای مشتریان ایجاد انگیزه نمی کند، در آن زمان کارکنان شما نباید کوتاه یا بلند باشند. باید مطمئن باشید دارای تکنسین هایی هستید که می توانند در محیط رقابتی و زمان محدود، کالا و خدمات را با کیفیت بالا تولید کنند. شما مجبور هستید تا مدیران و ارزیابهایی را که می توانند این رموز فروش موفق را به کار گیرند به استخدام خود درآورید. 


مطالب خود را با این جمله تمام می کنیم، اگر شما اهداف فروش خود را مشخص کنید، اگر اطراف شما با ابرستاره ها احاطه شود، و اگر شما رموز فروش موفق ما را به کار بگیرید، مطمئن هستیم نه تنها فروش و سود خود را رشد می دهید، بلکه از همه مهمتر شما عامل مهم هر تجارت بزرگ را توسعه خواهید داد: مشتریانی خشنود.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۵۱
مدرس بازاریابی مدرس فروش